مقدمه:
در مقاله ی هر شغلی قابل توجه است، آزار هم همیشه آزار است و از این پس در برخی از یادداشتهای آکادمی چراغ برآنیم تا محیطهای کاری مختلف یا رستههای شغلی گوناگون را از نظر وقوع آزار جنسی و آثار و پیامدهای آن برای افرادی که در آنها حضور دارند مورد بررسی قرار دهیم.
خواندن این یادداشتها هم برای کسانی که در این محیطها مشغولند میتواند روشنگر باشد و هم برای دیگران تا هم آگاهی پیدا کنند و هم در صورت خبردار شدن از وقوع آزار در محیطهای مختلف، نسبت به زوایای متفاوت هر یک و وضعیتی که ممکن است برای هر کدام منحصر به فرد یا تخصیصیافته باشد دانش حداقلی به دست آورند. همچنین این یادداشتها ممکن است در برخی موارد به طور مشخص به یک وضعیت آزار جنسی نپردازند، بلکه به زمینهای بپردازند که طی آن راه وقوع آزار هموار میشود. با چراغ همراه شوید تا نور آکاهی را روی محیط کارمان بتابانیم.
تغییر سبک زندگی و درک یک تفاوت
یکی از مهمترین ویژگیهای این روزها (یعنی بعد از وقوع پاندمی کرونا) برای بسیاری از ما این است که درک کردیم که میشود کار کرد اما حتماً به یک محیط خشک اداری نرفت.
بسیاری از ما از خلال تجربهی دورکاری و یا تغییر شغل به مشاغلی که تا پیش از آن ممکن بود به عنوان یک کار به رسمیتشان نشناسیم، متوجه شدیم که لازمهی شغل داشتن حتماً وجود یک سری ملزومات مانند ساعت کار روتین، محل کار رسمی، یونیفرم پوشیدن و جز آن نیست. ما حتی فهمیدیم که بسیاری از افراد پیش از این هم محیطهای کاری متفاوتی داشتهاند. شاید تعداد زیادی از ما تا قبل از این روزها به واسطهی درکی که از شرایط نداشتیم، نمیدانستیم که میشود در خانهی خود یا دیگری بود ولی عملاً سر کارت باشی، میشود توی ماشینت با موبایلی در دست نشسته باشی اما آنجا محل کارت باشد… و البته بسیاری از ما از پسِ تجربهی ناامنیِ اقتصادی دریافتیم که میشود در مکانهایی که به عقل جن هم نمیرسد باشیم اما آنجا محل کارمان باشد. بله! شغل داشتن در بسیاری از موارد به معنای رفت و آمد کردن به محیطهایی با قرارداد رسمی، نهاد ناظر، سیستمهای کنترل، مکان مشخص و جز آن نیست.
بسیاری از ما که در حال خواندن این متن هستیم ممکن است شرایط محل کارمان با یک محل کارِ مثالی فرسنگها فاصله داشته باشد.
آنچه در این یادداشت برای ما مهم است چند محور است. فارغ از هر جهتگیریِ ارزشگذارانه، هر شغلی به خودیِ خود و فارغ از اینکه چه سطحی از کیفیت محل کار و وظایف کارفرما را دارا باشد، یک شغل محسوب میشود و هیچکس بابت شغلی که دارد نباید ملامت شود. از دیگر سو آنچه برایمان مهم است که بدانیم آن است که هرچه یک محیط کار از استانداردهای کاری که برای آن کار یا به طور کلی برای یک محیط کاری تعریف شده است فاصله میگیرد، بدان معناست که امکان اینکه فرد در آن مورد هر نوع آزار از جمله آزار جنسی نیز قرار بگیرد یا بیشتر میشود و دست کم میتوانیم مدعی شویم که امکان پیگیری از او تا حد زیادی سلب میشود . البته این موضوع بسیار مهم است که وقوع آزار جنسی بسته به محیط کار نیست. در بسیاری از موارد برخورد با آزاردیدگان جنسی در محیط کار، یکی از بازخوردهای شایع این است که: «اون که تو محیط خوبی کار میکرد!» یا «با کار کردن تو چنین جایی معلوم بود خودش رو میندازه توی دردسر!».
با بررسی آزارهای جنسیِ گزارششده برخی از گزارشها یا پژوهشها به طبقهبندیهایی از میزان وقوع آزار جنسی در محیطهای کاری مختلف میرسند. اما چیزی که بسیاری از آنها به آن اذعان دارند و برخی البته نادیده میگیرند آن است که محیطهای کاریِ مغفول، عملاً گزارشهای آزارشان نیز یا مغفول میماند یا اساساً گزارشی از آنها به دست کسی نمیرسد. نتیجتاْ شاید بتوان گفت که به رسمیت شناختن انواع محیطهای کار و به رسمیت شناختن این که همهی افراد در یک نوع محیط کار نمیکند به ما این امکان را میدهد که بتوانیم میزان همدلیمان را افزایش دهیم و افراد از محیطهای کاری متفاوت بتوانند این احساس را داشته باشند که در صورت وقوع آزار، آن را گزارش کنند. چراکه پیش از هر چیز باید بدانیم که هیچ کس مستحق این نیست که مورد آزار جنسی قرار بگیرد!
محیطهای کاریِ متعارف مغفول یا نامتعارَف و آزار جنسی
از گذشته تا امروز کار کردن فقط و فقط محدود به ساختمانهای اداری نبوده است.
بسیاری از ما حتی اگر اکنون در وضعیت شغلی با چارچوب استاندارد (شامل حقوق ثابت و بیمه و قرارداد و …) در حال کار کردن هستیم، ممکن است سابقهی کار کردن در محیطهای غیرچارچوبمند را بسیار داشته باشیم. یا اینکه در دورههای مختلف کارهایی کرده باشیم که اگرچه مشاغلی نسبتاً پذیرفته شده هستند اما از نظر حقوقِ اولیهی کاری برای افراد شاغل به آنها عملاً چیزی در بر ندارد. برای مثال ممکن است در دوران دانشجوییمان بسیاری از ما ممکن است جذب گروههایی که کارهای کلاسی دانشجویان را انجام میدادند شده باشیم یا برای اساتیدی که پژوهش انجام میدادند پرسشگری یا کارهایی از این دست کرده باشیم. در رستوران، روی تاکسی، توی مغازهها یا خانهها کار کرده باشیم. محیطهای شغلی که بسیاریشان عملاً به دور از هر گونه پشتوانه برایمان بودند و تنها درآمد ناچیزی (یا به اصطلاح خودمانی بخور و نمیر) برایمان داشتند. در دوران تنگنا (که شاید طولانی شده باشد و هنوز در آن به سر ببریم) ممکن است در این محیطهای متعارف هم جایی پیدا نکرده باشیم و به محیطهای حتی بعضاً خطرناک هم پا گذاشته باشیم.
خطرناک بودن محیط کاری میتواند چند دسته باشد. شایعترین آن اما لزوماْ کار خلاف نیست، بلکه محیطهای کاری است که جان افراد را به خطر میاندازد، منافعش به جیب کارفرما میرود و عملاً جز درآمدی اندک، منفعتی برای کارمندان و کارگران در پی ندارد. برای مثال کارگاههای زیرزمینی تولید مواد شیمیایی، زمینهای کشاورزی بزرگ، مشاغل خانگی با دستگاههایی که کارفرما برای افراد ارسال میکند، کارگاههای صنعتی بدون مجوز، مشاغل ساخت و ساز با کارگران روزمزد غیرثابت و بسیاری از این دست. (البته میدانیم که یک چرخهی اقتصادی معیوب ممکن است بسیاری موارد در کسب و کارهای کوچک، کارفرما را مجبور به کار زیرزمینی کرده باشد اما مسأله آنجاست که مواردی که از آن حرف میزنیم غالباً شامل وضعیتهایی است که کارفرما برای در رفتن از بار وظایف قانونیاش محیط کار را برای کارمندانش هرچه غیرمسئولانهتر پیش میبرد).
در چنین وضعیتی کمترین احساس مسئولیت از جانب کارفرما در قبال کارمند احساس میشود. در واقع حداکثر بهرهکشی در قبال حداقل پاسخگویی. چنین وضعیتی به خودی خود خشونتبار است. یعنی حتی در شرایطی که هیچ خشونت آشکاری رخ ندهد، چنین محیط کاری عملاً یک ساز و کار خشونتآمیز است. همین هم هست که طی آن وقوع هر نوع خشونتی دور از ذهن نیست. در واقع ذیل پنهان از دیدهها بودنِ محیط کاری، عدم تمایل کارفرما و کارمند به دیده شدن، و مهمتر از همه اینکه کارفرما احساس مسئولیتی در قبال کارمند یا کارگرش نمیکند، و البته مسألهی نیاز مالی (و سایر دلایلی که موجب میشود فرد در این شرایط حاضر به ادامهی کار شود) موجب میشود تا هرچه بیشتر شکاف بین فرادستیِ کارفرما و فرودستی کارگر عمیق شود و نهایتاً هر خشونتی گویی جزیی از فرآیند کار تلقی شود. عموماً در چنین مواردی وقوع آزار جنسی نه تنها بسیار محتمل میشود، که به بخشی از فرآیندی تبدیل میشود که طی آن لایههای فرادست قدرت در محیط کار (کارفرما، سرکارگر، مردان نسبت به زنان، زنان و مردان نسبت به رنگینکمانیها و …) از آن برای حفظ ساز و کار سلسلهمراتبی و خاموش کردن صدای اعتراض استفاده میکنند. به ویژه که در بسیاری موارد به افراد القا میشود که در صورت افشای خشونت رخ داده، هم کارشان را از دست میدهند و هم جانشان به خطر میافتد.
من شغلش را نمیپسندم، اما او آزار دیده است. چه کار کنم؟
هدف اولیه از این یادداشتها آن است که به خودمان یادآوری کنیم که ما متر و معیار اقتصادی، ارزشی و اخلاقیِ تعیین شغل و محل کار دیگران نیستیم.
ما به جای دیگران زندگی نمیکنیم و در جایگاه قضاوت دیگران نیستیم. بدترین برخورد با یک فرد قربانی آزار جنسی آن است که به او بگوییم اگر در آن محل و محیط حضور پیدا نمیکرد احتمالاً آن اتفاق برایش نمیافتاد. در رابطه با محیط کار و آزار جنسی رخ داده در آن، باید بدانیم که غالب افراد (به ویژه در شرایط ناامن اقتصادی) عملاً حضورشان در یک محیط کاری وابسته به امکان نیست، آنها تنها کاری که میتوانستهاند را انجام دادهاند. پس ما با گفتن اینکه اگر شیفت شب در کارخانه را قبول نمیکردی آزار جنسی نمیدیدی، اگر توی آن زمین درندشت کار نمیکردی، اگر نمیرفتی هر روز بیرون شهر، اگر، اگر، اگرهای دیگر تنها امکان داشتن یک پناه را از فرد آزاردیدهای که به واسطهی حضور در محیط کار غیر استاندارد ممکن است احساس کند هیچ توان پیگیری ندارد، دریغ کردهایم. وظیفهی ما در برابر فرد آزاردیده پشتیبانی، حمایت، شنیدن و حضور است. همچنین وظیفهی ما این است که تا جای ممکن به او این اطمینان را بدهیم که امانتدار روایتش هستیم و در صورتی که بخواهد موضوع را پیگیری قانونی کند در کنارش هستیم.
(به دیگر یادداشتهای آکادمی مراجعه کنید تا بدانید هنگام مواجهه با یک قربانی آزار دقیقا باید چه کار کنید).
من در یک محیط مغفول یا نامتعارف کاری آزار جنسی دیدهام، چه کار کنم؟
پیش از هرچیز بدانید که شما با یک واقعهی تلخ و یک وضعیت بسیار سخت مواجه شدهاید.
وضعیتی که هیچ کس استحقاق حضور در آن را ندارد. خودتان را به هیچ دلیلی ملامت نکنید. بدانید که آن کسی که مستحق ملامت کردن است شخص آزارگر است نه شما. مسأله را با امنترین کسی که میشناسید در میان بگذارید. در صورتی که به کسی اطمینان ندارید به اورژانس اجتماعی، مددکاری واحدهای درمانی یا بهزیستی، پزشکی قانونی یا پلیس هم اگر مراجعه کنید نباید بترسید. همهی نهادهای از این دست موظفند به شما کمک کنند و تا زمانی که نخواهید پیگیری قانونی کنید هیچ یک از گفتههایتان به صورت قضایی در جریان نخواهد افتاد. (پیشنهاد ما این است تا مطالب دیگری که در آکادمی در مورد هنگام وقوع آزار بارگذاری شده را نیز مرور کنید). اگر محیط کارتان یک محیط پذیرفته شده اما مغفول است بدانید که کار کردن بدون قرارداد و جز آن در چنین محیطی هیچ جرمی را متوجه شما نمیکند.
پیشنهاد ما این است که از گزارش وقوع آزار به فرد امن یا نهادهای ذیربط نترسید. حتی اگر بابت محیط کاری که در آن مورد آزار قرار گرفتهاید واهمهی قانونی دارید (برای مثال در یکی از پژوهشهای مرتبط ما دریافتیم که کارگران زنِ یکی از انبارهای مربوط به لباسهای قاچاق به طور مداوم مورد آزارجنسی قرار میگیرند و میترسند که در صورت گزارش آزار هم شغلشان را از دست بدهند -کارگاه بسته شود- و هم آزارها ادامه پیدا کند)، از گرفتن کمک از افراد امن یا کمک تخصصی نهراسید.
آزار و اذیت کلامی یا اظهارنظرهای جنسی هم میتواند توهینآمیز باش، برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله ی آمار تکاندهنده آزار و اذیت جنسی در محیطهای کاری در سال 2021 در سایت آکادمی چراغ مراجعه نمایید.