ما در این مطلب به زنان همجنسگرا در برابر خود سانسوری و خشونت جنسی در محیط کار می پردازیم.سیام آوریل سال ۱۹۹۷ کمدین و مجری معروف الن دجنرس (Ellen Degeneres) در تلویزیون ملی آمریکا به عنوان یک لزبین آشکارسازی کرد.
از آن روز بیست و پنج سال میگذرد و آشکارسازی الن یکی از الهامبخشترین آشکارسازیهایی است که انعکاسش تا امروز در جامعهی دگرباشان دیده میشود. لحظهی آشکارسازی الن، لحظهی مهمی در تاریخ جنبش کوییر است اما او برای این آشکارسازی مجبور شد هزینهی سنگینی را بپردازد. هنگامی که الن تصمیم به آشکارسازی گرفت در یک سریال کمدی بازی میکرد. او تصمیمش را با نویسندگان سریال به اشتراک گذاشت و گفت که میخواهد که شخصیتش هم در سریال آشکارسازی کند. حدود یکسال طول کشید تا شرکت دیزنی به این تصمیم جواب مثبت بدهد. الن میگوید: من دائما به دیزنی میگفتم که شرکت شما، شرکت بزرگی است و میتواند این برنامه را لغو کند و یک سریال دیگر درست کند.
این من هستم که قرار است هزینهی سنگین را پرداخت کنم و وقتی من دارم اعلام میکنم که مایلم این کار را انجام بدهم و این هزینه را پرداخت کنم. حداقل کاری که شما میتوانید انجام بدهید موافقت با این تصمیم است.
آزار پس از آشکارسازی
بعد از مدتها کشمکش بین شرکتهای ای بی سی و دیزنی بالاخره با این تصمیم موافقت شد اما… بعد از آشکار سازی الن و قبل از منحل کردن سریال او- شرکت های تلویزیونی تصمیم گرفتند یک پیش آگهی قبل از پخش هر قسمت منتشر کنند. “این برنامه شامل محتوای بزرگسالانه است و مناسب کودکان نمیباشد.” بعد ضبط و انشار قسمت آشکارسازی الن، او با سیلی از آزارهای متفاوت روبه رو شد. از آزارهای کلامی گرفته تا تهدیدهایی برای بمب گذاری استودیویی که در آن برنامه ضبط میشد. در نهایت هم برنامهی او منحل شد.
اگرچه الن بعد از آشکارسازی با چالشهای زیادی از جمله بیکاری و افسردگی دست و پنجه نرم کرد اما او در نهایت تواست مجری یکی از طولانیترین برنامههای تلویزیونی آمریکا شود که تا امروز هم ادامه دارد. آشکارسازی الن به همان اندازه که برای دستهای از دگرباشان الهام بخش بود، برای دستهای دیگر دلیل مضاعفی برای خود سانسوری. اما خودسانسوری چیست و چرا لزبینها بیشتر از دگرباشان دیگر مایل به این کار هستند؟
خودسانسوری
واژهنامهی آکسفورد خود سانسوری را اینطور تعریف میکند: هر عمل یا عواملی درونی که فرد را بیان موضوعی (مانند یک فکر-دیدگاه یا باور)دربارهی خودش بازمیدارد.
خودسانسوری میتواند عوامل درونی یا بیرونی داشته باشد. طبق آمار منتشر شده تنها ۳۲ درصد از زنان لزبین و ۱۶ درصد از افراد دوجنسگرا در محل کار خود آشکارسازی کردهاند. این آمار بسیار نگران کننده است. با توجه به اینکه افراد بخش زیادی از روز خود را با همکاران خود میگذرانند اما در عین حال به اندازهی کافی برای آشکارسازی احساس امنیت نمیکنند. این ناامنی ریشه در انگ انگاری گرایشهای جنسی و غیرطبیعی جلوه دادن هر چیزی غیر از دگرجنسگرایی دارد. این آمار زمانی نگرانکنندهتر میشود که میفهمیم ۲۱.۷ درصد از افراد دگرباش، به صورت ناخواسته و توسط یکی از همکارانشان آشکار میشوند. به همین دلیل خیلی ساده است که بیشتر لزبینها هویت واقعی خود را سانسور میکنند.
آزارجنسی در محلکار
در تحقیقی که در دانشگاه سانتا باربارا دربارهی میزان آگاهی از آزار جنسی در میان کارمندان دگرجنسگرا (هتروسکشوال) و لزبین برگزار شد.
سه فاکتور برای مشخص کردن آزارهای جنسی در محل کار معرفی شد. نخستین فاکتور تجربه و احساسات افراد در برخوردهای روزمره بود. دومین فاکتور برخورد افراد در برابر مشکل توجه جنسی ناخواسته به آنان به عنوان زن بود و سومین فاکتور شناخت و آمادگی استفاده از واژهی آزار جنسی بود. به این معنی که زنان کدام رفتار را به عنوان آزار جنسی میشناختند و آمادهی مقابله کردن با آن بودند.
نخستین دستاورد این پژوهش این بود که با وجود اینکه هم زنان دگرجنسگرا و هم لزبین تجربهی آزار فیزیکی و جنسی در محل کار را داشتند اما تعریفهای آنان از آزار جنسی متفاوت بود. به غیر از این موضوع، فاصلهای مشخصی بین تجربه و شناخت آزار و سپس برچسب آزار جنسی زدن به آن وجود داشت. یعنی افراد به مدت زمانی برای هضم، درک و کنار آمدن با تجربهی آزارشان داشتند. علاوه بر همهی این موضوعات، نابرابری اجتماعی و اقتصادی هم در ایجاد این فاصله نقش داشت.
به طور کلی- استفاده از برچسب خشونت جنسی برای زنان لزبین نسبت به دگرجنسگرایان راحتتر بود. در این تحقیق از زنان خواسته بودند که با توجه به تعریفی که از خشونت جنسی در ذهن خودشان دارند- بیان کنند که عوامل زیر تا چه اندازه از نظر آنها به عنوان خشونت جنسی شناخته میشود؟
۱)تعرض
۲)پیشنهاد یا درخواست جنسی
۳ ) لمس ناخواسته و دستمالی
۴) خیره شدن یا نگاه طولانی
۵) شوخیهایی دربارهی ظاهر یا بدن
۶)لمس و بغل کردن
۷) درخواست دیت ـ رفتن به یک قرار عاشقانه
تحلیل پژوهش
پاسخهای زنان به این سوال سبب شد که معنای عبارت خشونت جنسی از نظر زنان کارمند و میزانی که یک عمل را به عنوان آزار تلقی میکنند، مشخص شود. برطبق این تحلیلها نتایج زیر به دست آمد.
بالا ترین درصد این جدول متعلق به تعرض بود که ۹۲ درصد از زنان دگرجنسگرا و ۹۹.۱ درصد از لزبینها تعرض را خشونت جنسی تلقی میکردند. پیشنهاد یا درخواست جنسی در رتبهی بعدی قرار دارد و ۹۲.۱ درصد از زنان دگرجنسگرا و ۹۶ درصد از افراد لزبین آن را مصداق آزار جنسی میدانند. لمس ناخواسته و دستمالی در رتبهی سوم این جدول قرار دارد و این درحالی است که ۹۲.۲ درصد از زنان دگرجنسگرا و ۹۹.۶ درصد از لزبینها این عمل را مصداق آزار جنسی میدانند.
شاخص رفتاری | زنان دگرجنسگرا | زنان لزبین |
تعرض | ۹۲.۸٪ | ۹۹.۱٪ |
پیشنهاد یا درخواست جنسی | ۹۲.۱٪ | ۹۶٪ |
لمس ناخواسته و دستمالی | ۹۲.۱٪ | ۹۹.۶٪ |
خیره شدن یا نگاه طولانی | ۶۴٪ | ۹۳.۴٪ |
شوخیهایی دربارهی ظاهر یا بدن | ۵۳.۲٪ | ۸۳.۳٪ |
لمس و بغل کردن | ۴۸.۹٪ | ۷۰.۵٪ |
درخواست دیت ـ رفتن به قرار عاشقانه | ۲۳.۷٪ | ۴۴.۵٪ |
تحلیل این دادهها دو برداشت متفاوت را به ما ارایه میدهد. نخست اینکه سه شاخص اول در نظر همهی زنان خشونت به بدن و فیزیک زنان و اشتباه است. همانطور که مشاهده کردیم این سه شاخص از نظر همهی زنان و در همهی مکانها از جمله محل کار غلط است. این شاخصها فارغ از گرایش جنسی و اینکه آیا شخص مورد آزار قرار گرفته است یا نه، مصداق آزار جنسی هستند.
نکتهی دومی که در تحلیل این دادهها به دست میآید، تفاوت نظر زنان مشارکت کننده در شاخصهای رفتاری سادهتر مانند نگاه خیره- درخواست برای یک قرار عاشقانه و شوخیهایی دربارهی بدن زنان است. در تحلیل این دسته از شاخصها نظر شخصی افراد به شدت دخیل است.
در تحلیل دستهی دوم از شاخصهای رفتاری، شاخصهای فرعی دیگری هم دخیل هستند. شاخصهایی مانند اینکه هر کدام از این زنان خود را تا چه اندازه فمینیست میدانند، در چه موقعیت اجتماعی یا اقتصادی یا آسیبپذیری قرار دارند، افراد تازه وارد به محل کار، کسانی که حقوق پرداختی آنان کمتر از سایرین است، آیا محل کار توسط مردان اداره میشود و کسانی که قبلا تجربهی آزار داشتهاند. به طور کلی در طی یکسال، دو سوم زنان شاغل حداقل یکبار در شرایطی قرار میگیرند که ناخواسته شخصی به آنها توجه جنسی میکند که البته هیچ زنی این موضوع را دوست ندارد.
با وجود همهی این شاخص های لزبینها در محیطهای کاری خود مجبورند که خود را بیشتر سانسور کنند زیرا پیش از آشکارسازی، احساس امنیت نمیکنند و در نهایت خود را بیش از پیش سانسور میکنند.
نویسنده: رومی اختری