آزار جنسی: سلاح جنگی علیه کرامت انسانی

آزار جنسی: سلاح جنگی علیه کرامت انسانی

برخلاف غیرقانونی بودن در قوانین بین‌المللی، آزار جنسی یک واقعیت دردناک در زمان درگیری نظامی و  جنگ است. آزار جنسی در جنگ‌های نظامی و دیگر موقعیت‌ها مانند زندان رایج  است و عواقب جدی علیه انسانیت دارد. بنابراین جهان، روز ۱۹ ماه جون را روز جهانی برای حذف آزار جنسی در جنگ مشخص کرده است.

۱: آزار جنسی یک جنایت جنگی است

تجاوز و دیگر گونه‌های آزار جنسی بر اساس اصول حقوق بشری در جنگ‌های بین المللی و داخلی ممنوع هستند. سازمان حقوق بشر، آزار جنسی در جنگ را به عنوان یک خشونت جدی لحاظ کرده و آن را جرم دانسته. اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی،  تجاوز و دیگر گونه‌های آزار جنسی را وقتی به عنوان بخشی از یک حمله گسترده یا سیستماتیک علیه جمعیت غیر نظامی انجام شده باشد،  در فهرست جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت قرار داده. تجاوز و دیگر گونه‌های آزار جنسی  تحت شرایط خاصی ممکن است در زمره جنایات بین المللی دیگر، از جمله شکنجه یا اقدام به نسل کشی قرار بگیرد.

۲: آزار جنسی قابل  پیشگیری است

شواهد نشان می‌دهد که تمام افراد مسلح متجاوز نیستند پس باید قابل پیشگیری باشد. این موضوع باید اراده‌ی ما را برای یادگیری از الگوهای مثبت و مسئول کردن کسانی که دست به چنین جنایتی میزنند را تقویت کند. آزارهای جنسی که در درگیری‌های مسلحانه اتفاق می‌افتد با انگیزه‌ها و اهداف مختلفی صورت می‌گیرد. اهداف سیاسی (استراتژی جنگ دستور داده شده)، یک اقدام جنگی (دستور داده نشده اما مرتکب برای انجامش مجازات نمی‌شود) یا فرصت طلبانه (بیشتر به دلایل شخصی) رخ میدهد.

۳: زنان بیشترین قربانیان آزار جنسی هستند، اما مردان وافراد جامعه‌ی کوئیر نیز میتواند تحت تاثیر باشد

زنان و دختران تنها قربانیان خشونت جنسی نیستند اگرچه آن‌ها به طور نامتناسب تحت تاثیر قرار میگیرند. یک گزارش در ۲۲ فوریه با عنوان “هرگز اینجا اتفاق نیفتاده است” توسط کمیته بین المللی صلیب سرخ منتشر شده است. این گزارش نشان میدهد که عوامل متنوع مانند گرایش جنسی، هویت جنسی و بیان جنسیتی بر در معرض خطر قرار گرفتن فرد تاثیر می‌گذارند. همچنین پسرها در زمان جنگ در خطر گسترده‌ی خشونت جنسی و جنسیتی هستند. آن‌ها ممکن است توسط حاملان سلاح مورد خشونت قرار گیرند، ممکن است مورد استثمار یا استفاده جنسی توسط کارکنان بشردوستانه یا حافظان صلح قرار گیرند، یا ممکن است برای اهداف استثمار جنسی قاچاق شوند.

۴: آزار جنسی یک رخداد پنهان است

آزار جنسی به عنوان یک رخداد  پنهان ادامه می یابد و تعداد کمی از قربانیان به دنبال کمک، مراقبت یا عدالت می‌روند. این غالبا به علت احساس گناه، شرم، ترس از قصاص یا تابوهاست. در بسیاری از موارد جایی که آزار جنسی همراه کشتن فرد باشد خشونت جنسی ممکن است نادیده گرفته شود و مدارکی که به درستی مستند نشده منتشر شوند یا فقط در آمار مرگ و میر گزارش شوند. جدای از پیامدهای جسمی و روانی، پیامدهای اجتماعی نیز چشمگیر است،  تحمیل انزوا به  قربانیان به دلیل شرم و انگ، منجر به مواجه شدن آن‌ها با عواقب جدی اقتصادی می شود (با شکسته شدن  پیوند های خانوادگی و اجتماعی، بعضی قربانیان هیچ وسیله ای برای امرار معاش ندارند.) مقصر دانستن قربانیان نیز مانع گزارش آن‌ها می شود.

افزون بر این، هنگام جنگ مسلحانه یا دیگر موقعیت های خشونت آمیز، بازمانده‌ها با مشکلات زیادی برای افشای آزار جنسی مواجه می شوند. این موانع شامل این موارد است: ناکارآمدی زیرساخت‌ها، تصمیمات خودسرانه، کمبود خدمات با محوریت بازماندگان، اختلال در مکانیسم‌های حفاظتی مبتنی بر جامعه؛ و نابرابری‌های موجود و موقعیت‌های بسترساز خشونت جنسی و جنسیتی که با درگیری تشدید می شود. هر کدام از این موارد، یا ترکیبی از آن‌ها، ممکن است دسترسی بازمانده به درمان پزشکی، خدمات قانونی و پزشکی قانونی، حمایت روانی اجتماعی ، خدمات حفاظتی و سایر کمک ها را با مشکل مواجه کند.

۵: عواقب خشونت جنسی متعدد و طولانی مدت است.

آزار جنسی می تواند بر تمام ابعاد جسمانی فرد تاثیرگذار باشد. عواقب جسمانی آزار جنسی شامل مرگ، جراحت و درد جسمی، عفونت های مقاربتی، بارداری ، ناباروری می‌باشد. پیامدهای درازمدت می‌تواند شامل بی‌اختیاری ادرار، مشکلات ادراری و خونریزی مداوم باشد که بر همه جنبه‌های زندگی از جمله ظرفیت کار و مراقبت از خانواده تاثیر بگذارد. بارداری ناشی از تجاوز جنسی ممکن است منجر به زایمان پرخطر شود (به عنوان مثال، برای دختران نوجوان و جوان، زنان دارای معلولیت، و زنان دارای بیماری‌های همراه) و در شرایط خاص، بازماندگان ممکن است با خطر سقط جنین ناایمن مواجه شوند.

بازماندگان  ممکن است آسیب‌های حاد روانی را تجربه کنند. کمیته بین المللی صلیب سرخ دریافته است که ۲۳ درصد از تمام بیمارانی که از طریق فعالیتهای خود از حمایتهای روانی و روانی اجتماعی برخوردار میشوند و ناراحتی را گزارش میکنند، تجاوز به عنف را به عنوان یک تجربه و عامل کلیدی در پریشانی یا اضطراب خود ذکر کرده‌اند.

منبع: icrc.org | برگردان: نیلوفر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *