مناسبات تجاوز؛ این یک ساختار است

در این یادداشت به مطلب مناسبات تجاوز؛ این یک ساختار است می پردازم و تلاش می‌کنم توضیح بدهم، چرا وقتی از تجاوز و خشونت جنسی حرف می‌زنیم، مهم است که مفاهیم درست را استفاده کنیم. مناسبات تجاز یعنی چه؟ چرا استفاده از باورهای اشتباه و مفاهیم غلط به درک ما از مساله خشونت جنسی ضربه می‌زنند و چرا استفاده از مفاهیم درست به درک این ساختار و تقابل با آن کمک می‌کند.

الگوی خشونت جنسی

با صدایی لرزان می‌گوید: «برای روشن شدن بحث»، بعد با صلابت مکث می‌کند، اشکانش را پاک می‌کند، دستی به مویش می‌کشد.

رئيس دادگاه به او می‌گوید: «زمانی که لازم است را به خودتان بدهید». بغض می‌کند و قدرتمند ادامه می‌دهد: «برای روشن شدن بحث، من فقط لاری ناصار را مسئول آنچه رخ داده است نمی‌دانم، بلکه کلیت این ساختار را.» این جمله سیمونه بیلس، یکی از خشونت دیدگان جنسی از طرف لاری ناصار، پزشک تیم ژیمناستیک ایلات متحده آمریکا و همچنین تیم المپیاد این کشور، در جریان دادگاه این فرد به دلیل اتهام خشونت‌های جنسی سریالی است. [1] لاری ناصار، تا پایان سال ۲۰۱۶ و به گواه گزارشی که در ذیل[2] به آن ارجاع داده شده است، دست کم ۲۶۵ ورزشکار زن و در میان آنها چند کودک را مورد آزار جنسی قرار داده بود. کیوان امام وردی، با چند ده مورد آزار جنسی روایت شده و چندین شاکی در رابطه با خشونت‌های جنسی سریالی هم اکنون در حال دادگاهی شدن در ایران است در صورت خود کلمه «تجاوز و خشونت جنسی» به صورت حقوقی در دسترس شاکیان این فرد در جریان دادگاه نیست.

اتهام او حالا افساد فی الارض است و به فرض در نظر گرفتن مساله خشونت جنسی او در دادگاه هم اتهام حقوقی که به او در این زمینه وارد می‌شود نه تجاوز بلکه مفهوم نادقیق و مسئله دار «زنای به عنف» است. یکی از شاکیان کیوان امام در مورد برخورد کیوان امام و وکیلش در همین چند وقت پیش با شاکیان و وکلای شاکیان در توئیتر نوشته است: « حقیقتا دارم جون می‌دم که نمی‌تونم در مورد پرونده‌ام صدام رو بالا ببرم و حرف بزنم. این سکوت داره متلاشی می‌کنتم» و شاکی دیگری نوشت: « من با کلی دروغ و پنهان‌کاری مامانم رو می‌پیچونم و از سر کار مرخصی (قطعا بدون حقوق) می‌گیرم و به هوای سفارت و… هلک و هلک با اتوبوس و قطار  تا تهران، شب خوابیده و نخوابید، صبحش مترو سوار میشم و نزدیک دادگاه انقلاب پیاده میشم  و کوله به دوش میام تا دادگاه….. بعد کیوان امام سربلند با استقبال گرم خانواده میاد. به خودش میگه سلبریتی و برای ما رستگاری آرزو می‌کنه. وکیلشم اصلا انگار نه انگار این مرد به ما تجاوز کرده، صحبت از صهیونیستی بودن جنبش می‌تو می‌کنه. این وسط صدای کی نباید بلند بشه» هر دو این افراد با اکانت ناشناس در توئیتر در این مورد صحبت می‌کنند.

دو مورد خشونت جنسی سریالی در ایالات متحده و در ایران، با تفاوت‌های جدی حقوقی میان ایالات متحده و ایران، با شاخص‌های به شکل جدی پیشروتر ایالات متحده از منظر نظم جنسی و جنسیتی نسبت به ایران. در این میان همه اینها نگاهشان به ساختاری سیاسی و اجتماعی است که این وضعیت را ساخته است و نه فقط خود فرد خشونت گر. اما فرق کجاست؟ خشونت دیده جنسی دادگاه لاری ناصار، چهره دارد، نام دارد، در پیشگاه دادگاه نشسته‌اند، عملی که لاری ناصار با او انجام داده است را خود صورت بندی می‌کند و حتی در پیشگاه دادگاه «کلیت ساختار» را مقصر قلمداد می‌کند. شاکیان کیوان امام اما، مجبورند با اکانت‌های ناشناس و در وضعیتی که حتی شکایت خود را بعضا از خانواده و دوستان خود پنهان می‌کنند، در عرصه عمومی حاضر بشوند و به استناد گزارشی که شیما قوشه، وکیل شاکیان در این باره داده است به همراه کل جنبش می‌تو اتهام صهیونیستی بودن بخورند. اتهامی که خصوصا حامل بر فوق امنیتی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است.  مسئله اما در هر دو مورد روشن است. خشونت جنسی که این افراد دیده‌اند ساختارمند است. حتی در مورد لاری ناصار این سوال مطرح است که چطور یک نفر می‌تواند به صدها زن و کودک خشونت جنسی بکند و ادامه بدهد. آن چه ساختاری است که این عمل را برای لاری ناصار ممکن کرده است حتی با وجود اینکه حقوق اولیه شاکیان در نظام حقوقی ایالات متحده به عنوان زن و کودک به رسمیت شناخته شده است.

جدای از خشونت‌های جنسی سریالی که همواره حامل الگوی خشونت هستند، خود ساختار جنسی و جنسیتی در مردسالاری سنتی یا مدرن همواره حامل الگو‌های اعمال خشونت جنسی هستند. وقتی می‌گوییم مناسبات تجاوز، مشخصا در حال ارجاع به ساختاری هستیم که این مناسبات را ایجاد، تولید، بازتولید و عادی‌سازی می‌کند. به همین تناسب خشونت جنسی، ایدئولوژیک، نظام‌مند و ساختارمند است و به همین واسطه تولید «فرهنگ» نیز می‌کند. خود الگوواره بودن خشونت‌های جنسی و باورهای غلط در رابطه با خشونت جنسی (افسانه‌های تجاوز) معمولا به شکل روشنی ساختارمند بودن و ایدئولوژیک بودن خشونت جنسی را نشان می‌دهند. برای مثال، ربط دادن مساله خشونت جنسی به میل جنسی، یک باور غلط است که انسان‌ها را از انگیزه اصلی خشونت جنسی که مساله اعمال قدرت است، دور می‌کند. چنین باوری نمی‌توانست شکل بگیرد اگر یک نظم تاریخی و اجتماعی و سیاسی مسلطی وجود نداشت که چنین ایده‌ای را جا بیندازد.

گزاره «خشونت جنسی ساختار دارد» تنها محدود به مساله حقوقی نیست بلکه کل آن نظام سیاسی و اجتماعی را در بر می‌گیرد که حامل پیام خشونت جنسی به عنوان ابزار اعمال قدرت است.

در هم شکستن مناسبات تجاوز از مسیر آگاهی‌

کارل مارکس، فیلسوف یهودی/آلمانی در رابطه با مساله آگاهی و تجربه انسان در مسیر آگاهی در ضمیمه‌ای بر کتاب سرمایه می‌گوید: « این آگاهی انسان‌ها نیست که هستی آنها را شکل می‌دهد، بلکه برعکس این هستی اجتماعی آنان است که آگاهی‌شان را تعیین می‌کند».

سیمین دوبورار فیلسوف فرانسوی با درکی مشابه و مادی از هستی واقعی انسان و رابطه‌اش با هویت او، در مقاله «خود را فمینیست می‌دانم» می‌گوید: « تمام نظریه‌پردازان مذکر در پی آنند که سرکوب زن را تبرئه کنند و زن نیز در جامعه به گونه‌ای تغییر می‌کند که خودش را با این وضعیت تطبیق ‌دهد.» من همچنان از فرمولی که یکی از اندیشه‌های هدایت‌گر جنس دوم را بیان کرده، دفاع می‌کنم: «انسان به عنوان زن زاده نمی‌شود، بلکه زن می‌شود.» گویی سیمین دوبوار با ارجاع به هستی اجتماعی آنچه در آن دوران زن و مرد خوانده می‌شد تلاش می‌کند آگاهی که به واسطه زیست زنانه و مردانه تولید می‌شود را با هم مقایسه کند و به این نتیجه برسد که زن بودن یک وضعیت مادی است و آگاهی مرد نسبت به آن متفاوت است چون «مسیر زن شدن را طی نمی‌کند». با درک‌های امروزی می‌دانیم که خود این دوگانه جنسیتی زن و مرد زیر سوال رفته و جنسیت نیز طیف قلمداد می‌شود و با این اوصاف نظم مردسالاری در جهان بر قرار است که هر آنچه خارج از «مرد هنجار از منظر مردسالاری» تعریف می‌شود را از منظر جنسی و جنسیتی فرودست می‌کند.

رابطه مناسبات تجاوز با مردسالاری رابطه معین و مشخصی است. برای اینکه قاطبه افسانه‌های تجاوز روی زن‌ستیزی و ربط دادن مساله تجاوز به رفتار زنان هستند. به این واسطه نظمی که زن را «هدف اولیه» خشونت جنسی قلمداد می‌کند و در این خشونت خود رفتارهای او را دلیل اصلی می‌داند، یک نظم جنسی و جنسیتی مردسالار است. پس با این حساب آن «هستی» یا «تجربه» آگاهی بخشی که رابطه با مساله خشونت جنسی در حال حرکت است، آن هستی آگاهانه‌ایست که خصوصا به واسطه تجربه مردسالار بودن و ال جی بی تی ستیز بودن مناسبات تجاوز را درک، و به مسیر مبارزه با آن شکل «آگاهی بخشی» می‌دهد که حامل رهاییست: « می‌دانم چه بر سرم آمده، می‌دانم چطور و تحت عنوان کدام ایدئولوژی بر سرم آماده، می‌دانم چه ساختاری آن را پدید آورده و می‌دانم چطور با آن مبارزه کنم» این آن پیام اصلی شاکیان کیوان امام‌وردی یا لاری ناصار در دو دنیای متفاوت با امکان‌های متفاوت در رابطه با یک مساله است: «ساختاری به نام ساختار خشونت جنسی و جنسیتی»

ارجاع کارل مارکس به اینکه «هستی اجتماعی انسان آگاهی او را می‌سازد» با ارجاع به  شکاف‌های طبقاتی در جهان سرمایه داری بود، ارجاع سمین دوبوار به «زن شدن» و نادیده‌انگاری تبعیض جنسیتی توسط نظریه پردازان مرد نیز به همین هستی اجتماعی با ارجاع به شکاف‌های جنسیتی در نظام مردسالار ارجاع می‌دهد. خشونت جنسی به عنوان ساختاری در ساختار مردسالاری، نمی‌تواند بدون ارجاع به تجربه مادی زنان و جامعه کوئیر پیش برود. چرا که هستی اجتماعی زنانه و کوئیر با اعمال خشونت جنسی ایدئولوژیک به این گروه‌های اجتماعی ـزنان و جامعه کوئیر ـ پیوند خورده است. دقیقا به همین دلیل در ارجاع به این روایت‌ها و فهم مناسبات جنسیتی که به واسطه آن خشونت جنسی ساختارمند و ایدئولوژیک می‌شود، برای مبارزه با خشونت جنسی ضروری است.

قاطبه راویان خشونت جنسی در جنبش می‌تو ایرانی، با وضعیتی سیاسی و حقوقی در ایران طرف هستند که اصلا مساله خشونت جنسی را به عنوان جرم هنوز صورت بندی نکرده است. این راویان و شاکیان با نظامی اجتماعی طرف هستند که از طریق «قربانی‌نکوهی» همیشه شاکی و راوی خشونت جنسی را مقصر اصلی قلمداد می‌کند. این راویان و شاکیان، با وضعیتی سیاسی و اجتماعی رو به رو هستند که باعث شده، بر خلاف افسانه‌های رایج در رابطه با می‌تو، غالبا شناخته شده نباشند و تصویر نداشته باشند. یعنی خشونت‌دیده جنسی به واسطه وضعیت سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه ایران، در بسیاری از موراد امکان این را ندارد که به روایت خود یک چهره  تصویر انسانی و حتی یک نام واقعی ببخشد. در این میان طبیعتا حتی با وجود رسانه‌های خارج از کشور و وجود برخی از این راویان در وضعیت تبعید، همچنان وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران شرایطی را برای خشونت‌گر جنسی می‌سازد که به واسطه آن او می‌داند که خشونت دیده‌اش غالبا « نام ندارد، چهره ندارد، حمایت حقوقی واقعی ندارد، جامعه حامی بزرگ ندارد، فشار رسانه‌ای شدید ندارد، در داخل ایران آزادی بیان و در خارج از ایران نهاد‌های محکم پیگیری ندارد». این ساختار مناسبات خشونت جنسی بر روایت کنندگان و شاکیان خشونت جنسی در بستر می‌تو ایرانی را از اساس با بسیاری از مناطقی که می‌تو در آنها شکل گرفت  متفاوت می‌کند.

بدین معنا هیچ امکان دقیقی برای گذر از مناسبات تجاوز بر جامعه ایرانی بدون فهم دقیق از شرایط خاص سیاسی ممکن نیست و آگاهی به این امر خود یک امر «رهایی بخش» است.

نویسنده : مینا خانی

[1] https://www.youtube.com/watch?v=xshYo8GrbI0

[2] https://www.youtube.com/watch?v=xshYo8GrbI0

قربانی خوب، قربانی اصیل و قربانی ایده‌آل یکی  از ارکان افسانه‌های مربوط به آزار جنسی است، در مقاله قربانی خوب در روایت‌‌گری‌های زنان از آزار جنسی درباره آن مطالعه کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *