به مناسبت ۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنان
در این مقاله ما به موضوع اینکه افسانههای تجاوز چطور محیط کاری را برای زنان ناامن میکنند می پردازیم.
یکی از افسانهها و باورهای رایج تجاوز اینست «زنان به یکباره و ناگهانی و به ندرت در خیابانهای تاریک و خلوت توسط افراد غریبه و عجیب مورد تجاوز و خشونت جنسی قرار میگیرند». در عمل و واقعیت این باور غلط است. آمارها و تحقیقهای متفاوتی نشان میدهند که خشونت جنسی در فضاهای «اعتماد» و نزدیکی بیشتر اتفاق میافتند. ضمنا افسانه «نادر اتفاق افتادن خشونت جنسی» نیز یک باور رایج غلط است. رابطه این مساله با آزار جنسی در محیط کار چیست؟
طبق آمار مرکز ضد تبعیض جمهوری فدرال آلمان در سال ۲۰۱۵، بیش از پنجاه در صد کارمندان یا کارگران در محیطهای کاری خود ـ در آلمان ـ به طور حتمی یک بار مورد آزاری از نوع آزار جنسی قرار گرفتهاند یا دست کم شاهد چنین مواردی بودهاند. با نگاهی به تکرارشوندگی وضعیت آزار و خشونت جنسی در محیطهای «کاری» در کشوری مثل آلمان، که حامل قوانین نسبتا مترقی در رابط با خشونت جنسی و جرمانگاریها و همینطور آمارهای مشخص در این زمینه است، میتوانیم پیچیدگی وضعیت آزارجنسی در محیطهای کاری را در کشورهایی که هیچ نوع قوانین حمایتی برای خشونت دیدگان جنسی در آن وجود ندارد حدس بزنیم. خبر ناگوار اینست، آنجا که هیچ آماری در دست نیست فاجعهای در جریان است.
افسانههای تجاوز خصوصا در رابطه با گسترش چنین خشونتهایی در فضاهای محیط کاری نسبت به زنان نقش بسیار مهمی دارند. زیرا غالبا افسانههای تجاوز بر روی گذارههای غلطی در مورد زنان سوار هستند و حامل پیامهای کلیشهای و جنسیتزده و گاها زنبیزارانه در رابطه با زنان هستند. یکی از افسانههای تجاوز اینست که «زنان غالبا فرق تعریفهایی با نیست خوب از چهره یا ظاهرشان را درک نمیکنند و تمایل به بزرگنمایی دارند»، واقعیت ماجرا دقیقا عکس این مساله را نشان میدهد. اکثرا زنان در توصیف خشونتی که به آنها رفته ـ شامل خشونت جنسی و خشونتهای دیگر ـ تمایل به کوچک کردن و یا نسبی کردن خشونت به خودشان را دارند. مضاف بر این خود مساله تابو بودن صحبت از خشونت جنسی سبب میشود که افراد شرم بیشتری از صحبت در رابطه با این مساله داشته باشند. زیرا به آنها دایما گفته شدهاست که این آنها هستند که مسبب رفتار خشونت آمیز به خودشان هستند و اگر رفتار «بهتری» میکردند با این خشونت مواجه نمیشدند. این افسانهها در محیطهای کاری به افزایش خشونت جنسی خصوصا بر زنان دامن میزند، بدین صورت که آنها از ترس اینکه موجودات «بیجنبه»، «مقصر» و «بزرگنما» در توصیف خشونت به خودشان فرض بشوند از گفتن و بازگویی خشونت جنسی رفته بر خودشان سرباز میزنند.
طبق قوانین حمایتی در آلمان، کارفرماها موظف به «مراقبت» از کارمندان و کارگران خود از آزار جنسی در محیط کار هستند. طبق این قوانین کارمندان و کارگران حق شکایت دارند و همینطور حق دارند که از کار سرباز بزنند.
کارگران یا کارمندانی که دست به آزار جنسی همکاران خود میزنند در آلمان در بیخطرترین موارد با اخطار و در شدیدترین حالتها با اخراج مواجه خواهند شد. در مواجهه قانونی موارد «آزار جنسی» میتواند تا دوسال زندان و جریمههای مالی را به همراه داشته باشد و موارد تجاوز و خشونتهای جنسی شدیدتر میتوانند سالها زندان به همراه داشته باشند.
افسانههای تجاوز تا جایی پیش میروند که حتی در رابطه با مواردی این چنین که قوانین مرزها و حمایتها را مشخص کرده است، در تشخیص آنچه میتواند آزار جنسی خطاب شود مسالهسازی میکنند. دامنه آزار جنسی میتواند از شوخیها و کامنتهای جنسی شروع شود و به لمس آزارگرایانه بدن برسد. در این موارد مفهوم «رضایت» و روشن شدن مرزها و چهارچوبهای رضایت به افراد کمک میکنند که تفاوت موقعیت «شوخی و لاسزدنهای غیرآزاردهنده» را با همان شوخیها و کامنتها وقتی تبدیل به «موقعیت آزار دهنده» میشوند بشناسند.
پیچیدگی وضعیت خصوصا آنجایی آغاز میشود که کارفرما ـ یعنی کسی که باید حافظ موقعیت افراد در برابر آزار و خشونت جنسی باشد ـ خود آزارگر یا همدست آزارگران جنسی است. در شرایطی که قوانین فرصت حامیانهای برای آسیب دیدگان خشونت جنسی نه تنها از منظر قانونی بلکه حتی از منظر «اقتصادی» پیشبینی نکنند، مثل وضعیت زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی در ایران، این همچنان زنانی زیردست خواهند بود که در وضعیتهای شغلی با مدیریت مردانه «همواره» در خطر و آسیب این نوع خشونتها خواهند بود. همینطور اقلیتهای جنسی و جنسیتی که در قوانین جمهوری اسلامی اصلا حامل حقوق پایهای خود نیستند در اکثر موارد در حین خشونت جنسی به خود به خاطر از دست ندادن موقعیت شغلی و نیاز مالی سکوت میکنند.
یکی دیگر از وضعیتهایی که آزار و خشونت جنسی در محیط کار را برای افراد «عادیسازی» میکند، نداشتن آموزشهای لازم و به واسطه این عدم دانش عمومی، گسترش باورها و افسانههای غلط رایج درباره خشونت جنسی است. همینطور نداشتن پرتوکلهای مشخص در رابطه با آزار جنسی در محیط کار یکی از موانع بزرگ بر سر راه است. پرتوکولهای مربوط به «آزار و خشونت جنسی در محیط کار» میتوانند ابتدا باورهای رایج و غلط در رابطه با تجاوز را زیر سوال ببرند و بعد روشن کنند که نقش جمع، محل کار، شرکت و غیره در مواجهه با موارد گزارش آزار چه خواهد بود. همینطور این پروتوکلها روشن میکنند که طبق چه پرتوکلی تلاش میشود که چگونه برخورد شود. افسانههای تجاوز محیط کار را برای خشونتگران جنسی امن میکنند، وظیفه ما اینست که با آموزشهای لازم فضای کار را برای خشونتگران جنسی ناامن کنیم و به روزی نگاه کنیم که دست کم از قوانین جرمانگارانه و حمایتی لازم در این موارد در ایران برخوردار باشیم. این روند بدون آگاهی عمومی ما از مصداق های آزار جنسی در محیط کار و شیوههای ممکن مقابله با ان ممکن نخواهد شد.
نویسنده: مینا خانی
در مطلب قربانی خوب در روایتگریهای زنان از آزار جنسی به ابتدای جنبش میتوی ایران و روایت تجاوزی درمورد یکی از بازیگران مرد مطرح در توییتر می پردازیم، برای مطالعه آن به لینک قربانی خوب در روایتگریهای زنان از آزار جنسی مراجعه کنید.