پژوهشی بر آزارجنسی در محیط کار، گزارش پژوهشی (۴) پایانی

پژوهشی بر آزارجنسی در محیط کار، گزارش پژوهشی (۴) پایانی

مقدمه

بهار ۱۴۰۰ در گروه پژوهشی آکادمی چراغ بر آن شدیم تا از ظرفیت‌‌های در دسترسمان استفاده کنیم و تجربه‌‌ی آزار جنسی در محیط کار را مورد بررسی قرار دهیم. برای ما -در کنار این‌‌که رسیدن به بینشی راجع به کلیت تجربه‌‌ی آزار اهمیت داشت- مهم بود که بدانیم آیا مخاطبان ما آزار جنسی را در محیط کارشان تجربه کرده‌‌اند؟ و آیا آگاهی و دانش لازم برای مواجهه با موقعیت‌‌های مبتنی بر آزار را دارند یا نه؟ با چنین هدفی و همراه با طراحی یک طرح پژوهشی، دست به کار شدیم تا پرسشنامه‌‌ای نسبتاً جامع را روی وبسایت آکادمی چراغ قرار دهیم. آن‌‌چه در طول دست کم شش ماه گذشته به صورت سلسله ‌یادداشت‌‌هایی در آکادمی چراغ عرضه شده است مبتنی است بر نتایج همان سوالات و مشارکت شما دوستان گرامی. از طرفی توانستیم تا با دستیابی بهتر به تجربه‌ و آگاهی مخاطبانمان، محتواهای تولیدی خود را نیز بهبود بخشیم و مناسب‌‌سازی کنیم. گزارش زیر آخرین یادداشت از سلسله گزارش‌‌های ما بر اساس یافته‌‌هایمان در این پیمایش است. ما معتقدیم که یافته‌‌های ما تنها قدمی کوچک در این راستا‌‌ست و امیدواریم که بتواند گامی اولیه در مطالعات بیشتر در زمینه‌‌ی چیستی آزار جنسی و البته پیشگیری از وقوع آزار جنسی در محیط کار باشد.

چه چیزهایی باید یادمان بماند؟

این یادداشت کوتاه در واقع گزارش کار نیست، بلکه مروری است اجمالی بر آن‌چه تا این لحظه از این پیمایش مقدماتی نسبت به بررسی میزان وقوع و تجربه‌ی آزار جنسی در محیط کار در میان مخاطبانمان به دست آورده‌ایم. ما در آکادمی چراغ معتقدیم به بسترسازی؛ پس امیدواریم ایده‌هایی در این فرصت کوتاه مطرح شود که در نهایت برای خودمان زمینه‌ی بررسی بیشتر، برای مخاطبانمان از هر دسته و گروهی سبب‌ساز آگاهی افزون‌تر و به طور مشخص برای افرادی که در پی بررسی و پژوهش هستند، سوال برانگیزتر شود. از همین رو رئوسی از آن‌چه آموخته‌ایم و برای خودمان طرح سوال بیشتر می‌کند را با شما به اشتراک می‌گذاریم. این دقیقاً رسالت ما مبتنی بر آن انگیزه‌ایست که نام خود را آکادمی گذاشتیم.

آزار جنسی کجا رخ می‌‌دهد؟

بسیاری از ما ممکن است در مواجهه با گزارش‌‌های آزار جنسی به این موضوع فکر کنیم که احتمالاً محلی که فرد در آن حضور داشته هم یکی از عناصر وقوع آزار بوده است. به عبارت بهتر، اگر مکان‌‌ها را به دو دسته‌‌ی عمومی و خصوصی تقسیم کنیم، فارغ از این‌‌که آزار‌‌گر چه کسی باشد، ممکن است با خودمان فکر کنیم که احتمالاً در محیط‌‌های عمومی -به واسطه‌‌ی حضور دیگران- احتمال وقوع آزار کم می‌‌‌شود. این سوال در آغاز برای خود ما نیز مطرح بود. پس از مشارکت‌‌‌کنند‌‌گان پرسیدیم که در صورتی که تجربه‌‌ی مورد آزار واقع شدن را دارند، به ما گزارش کنند که در کدامیک از محیط‌‌های ذکر شده آزار جنسی رخ داده است؟ پاسخ‌‌ها درخور توجه بود.
از میان کل افرادی که تجربه‌‌‌ی آزار جنسی را داشتند -چه در محیط کار و چه در هر جای دیگری- ۳۷٪ از افراد به ما گزارش کردند که آزار در محیط خصوصی و ۳۲.۵٪ در محیط عمومی رخ داده است. همچنین ۲۸.۲٪ از افراد تجربه‌‌ی آزار در هر دو محیط را داشتند. جزیی از افراد هم ترجیح دادند که به محل وقوع آزار اشاره نکنند. به نظر می‌رسد که بررسی‌های کیفی نیاز است تا بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که با وجودی که تفاوت قابل ملاحظه‌ای بین تجربه‌ی آزار جنسی فی ما بین محیط‌های خصوصی و عمومی تجربه نمی‌شود، باورهای مقوم گزاره‌های مبتنی بر عدم حضور در مکان‌های خصوصی برای جلوگیری از وقوع آزار جنسی چگونه ادامه پیدا می‌کنند؟

نابرابری همچنان مسأله‌ساز است

شاید این روزها برای بسیاری از ما به واسطه‌ی این‌که سطح عمومی برخورداری از امکانات رفاهی -یا لااقل توقع برخورداری از آن‌ها- بالاتر رفته است و همچنین حضور افراد با جنسیت‌های متفاوت در جامعه امکان‌پذیرتر شده، باور این‌که نابرابری همچنان ریشه‌ی بسیاری از مشکلاتمان است سخت باشد. اما واقعیت این است که بررسی‌های ما نشان داد که نه‌تنها آسیب‌پذیری در برابر آزار بلکه عواقب و شرایطی که آزاردیده پس از وقوع آزار تجربه می‌کند نیز تحت تأثیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی است. شاید بپرسیم که پایگاه اجتماعی-اقتصادی به چه معناست؟ محققان اجتماعی بر این باورند که امروزه دیگر طبقه‌ی اقتصادی ملاک دقیق و درستی برای تعیین جایگاه فرد در جامعه نیست. در واقع تنها پول نیست که سرمایه‌ی افراد محسوب می‌شود بلکه مولفه‌های دیگری نیز به عنوان سرمایه‌هایی محسوب می‌شود که همگی در کنار هم پایگاه اجتماعی-اقتصادی او را تعیین می‌کنند. این اما به معنای کمرنگ شدن نابرابری -به واسطه‌ی کمرنگ شدن عامل اقتصادی- نیست. چرا که همچنان پول و جنسیت دو عاملی هستند که نقشی اساسی در برخورداری از سایر مزایای اجتماعی بازی می‌کنند. نتیجتاً این که ما در کجای هرم اجتماعی باشیم، چقدر واجد انواع سرمایه -که یاد گرفتیم تنها واجد پول نمی‌شود- باشیم و چه جنسیتی داشته باشیم همه و همه بر وقوع آزار و پیامدهای آن برایمان تأثیرگذار است. بخشی از سرمایه‌ای که فرد می‌تواند واجدش باشد سرمایه‌ی فرهنگیست که ناظر بر تحصیلات، مصرف فرهنگی و البته دسترسی به انواع آموزش و آگاهی می‌شود. بررسی‌های ما نشان داد که برخورداری از سرمایه‌ی فرهنگی بیشتر -در کنار پایگاه شغلی که احتمالاً امکان برخورداری از سرمایه‌ی اقتصادی بیشتر را نیز فراهم می‌کند- موجب می‌شود تا فرد در صورت وقوع آزار جنسی در محیط کار، خودش را مقصر وضعیتی که برایش پیش آمده نداند. به نظر می‌رسد که با توجه به این‌که در کشورمان نه در زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی و نه در مبادی رسمی آموزشی، آموزش و آگاهی بخشی جنسی همچنان جایی که باید داشته باشد را ندارد، مبادی کسب آگاهی توسط افراد و بررسی رابطه‌ی سرمایه‌ی فرهنگی با کاهش پیامدهای آزار جنسی موضوع قابل توجهی برای بررسی‌های بعدی باشد.

درک سلسله مراتب قدرت و مسأله‌‌‌ی وقوع آزار جنسی

همان‌‌طور که ما در آکادمی چراغ همواره در رابطه با آزار جنسی تأکید کرد‌‌‌ه‌‌ایم، آزار جنسی رابطه‌‌‌ی مستقیم با مفهوم قدرت دارد. درک این‌‌‌که در یک محیط کاری روابط قدرت حاکم است و سلسله‌‌‌مراتب قدرت می‌‌‌تواند زمینه را برای وقوع آزار فراهم کند بسیار مهم است. همان‌‌طور که در گزارشات پیشین اشاره کردیم ۹۳٪ از شرکت‌‌کنند‌‌گان در پژوهش نسبت به درک این سلسله‌‌‌مراتب آشنایی داشته و تنها نزدیک به ۷٪ خود را واجد هر نوع قدرت بلامنازع می‌‌‌دانستند. از این میان اما نسبت میان کسانی که به واسطه‌‌‌ی سلسله‌‌‌مراتب قدرت خود را واجد اِعمال نظر و عمل در محیط کار می‌‌دانستند و گروهی که خود را فاقد آن احساس می‌‌‌کردند تقریبا برابری وجود داشت و حتی کفه به نفع گروه اول سنگین‌‌تر بود. این بدان معناست که مخاطبان این پلتفرم تا حد زیادی نسبت به تأثیر قدرت بر امکان وقوع آزار جنسی آگاهی دارند. در واقع این گام اولیست تا ما بتوانیم به گروه‌‌های بیشتری از مخاطبان نیز دست پیدا کنیم و همچنین بدانیم که نیاز هر یک از گروه‌‌های مخاطبان برای آگاهی بخشی در محیط کار چیست.

قدرت

همچنان و همیشه مسأله‌ی قدرت. ما از خلال بررسی‌هایمان دریافتیم که چرخه‌ی خشونت قطع نمی‌شود. این بدان معناست که نه تنها بی‌اعتمادی به مبادی رسمی قدرت -چندان که گزارشات رسمی نیز حاکی از آن است- وجود دارد، بلکه افراد بنا بر تجربیات قبلی شخصی یا شنیده‌هایشان، عملاً امیدی به امکان پیگیری آزاری که تجربه کرده‌اند از طریق مبادی رسمی ندارند. حدس منطقی ما این است که اگرچه میان خشم از آزارهای شدیدتر و درخواست برای مجازات بیشتر رابطه‌ی مستقیم وجود داشت، اما بخش مهمی از درخواست مجازات‌های تنبیهی -به جای مجازات‌های ترمیمی- برآمده از احساس ناکارآمدی مبادی رسمی در پیگیری ستم‌های جنسی و جنسیتی است. به نظر می‌رسد که پژوهش‌ها و کنش‌های گسترده‌ای در این زمینه لازم است تا بتوانیم -اگرچه قدرت رسمی نداریم- بلکه دریابیم ساز و کار بازتولید خشونت در این بستر چگونه است.

چند خط پایانی

همان‌طور که در تمام گزارشات آکادمی چراغ مکتوب کردیم، این تنها پیمایشی مقدماتی برای بررسی میزان وقوع آزار جنسی در میان مخاطبانمان برای تولید محتوا برای آنان؛ و همچنین ایجاد بستری برای تحقیقات بیشتر بود. ما داعیه‌ی تعمیم یافته‌هایمان به کل جامعه‌ی ایران را نداریم اما در نبود آمارهای رسمی و با تکیه بر پژوهش‌های دیگری که همچون ما هر یک گوشه‌ای از جامعه را مورد بررسی قرار داده‌اند، می‌توانیم مدعی شویم که آن‌چه ما به آن رسیدیم و به شما گزارش کردیم با درصدی پایین و بالا، همان چیزی است که در زیر پوست جامعه در جریان است. و نهایتاً این که: هیچ کس مستحق آن نیست که مورد آزار جنسی قرار بگیرد. پس وقوع حتی یک مورد آزار جنسی -اگرچه شاید غیرقابل پیش‌گیری به نظر برسد- اما همچنان زیاد است.

نویسنده: تیم پژوهشی آکادمی چراغ

1 دیدگاه دربارهٔ «پژوهشی بر آزارجنسی در محیط کار، گزارش پژوهشی (۴) پایانی»

  1. کارتون عالیست. برخی از فکت های ذهنی و نادرست با هرچه بیشتر خواندن و شنیدن درمورد اینگونه مطالب بتدریج زیرسوال رفته و کمرنگ می شود.
    سپاس از شما

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *