دربست قبرستان
بوی آرد تفت داده شده با روغن اعلای کرمانشاهی، بر آشپزخانه پاشیده بود. در هال خانه، زنان همچون کلاغهای نشسته بر سیم برق. لرزان و دمق.میرسیدند. بر سرو صورت میکوبیدند. شیون میکردند و میرفتند. استکانهای کمرباریک و رنگ پریده پر و خالی میشدند. سینی حلوا در میان جماعت میچرخید، نانبرنجی […]