مقدمه
در این گزارش پزوهشی ما به موضوع تاباندن نور به زوایای مخفی محیط کار می پردازیم.
بهار سال ۱۴۰۰ گروه پژوهشیِ هیأت نویسندگان آکادمی چراغ، تصمیم گرفت تا با استفاده از ظرفیتهای در دسترسی که دارد، بررسی مقدماتی نسبت به چند موضوع به عمل آورد. در درجهی اول محوریت این بررسی در رابطه با تجربهی آزار جنسی در محیط کار بود. اینکه بدانیم مخاطبانمان تا چه سطحی آزار جنسی را تجربه کردهاند و چه میزان آگاهی از آن در محیط کارشان دارند. این موضوع سبب شد تا پرسشنامهای تنظیم کنیم و آن را بر روی وبسایت آکادمی چراغ قرار داده و از مخاطبانمان بخواهیم که آن را بر اساس تجربهشان از محیط کار در ایران پاسخ دهند. گزارش زیر دومین گزارش از سلسله گزارشهای ما بر اساس یافتههایمان از این پیمایش است.
آنچه گذشت:
در شمارهی اول این گزارش به اطلاعات اولیهای از شرکتکنندگان در این پژوهش و ویژگیهای خود این تحقیق پرداختیم. همچنین از رهرو اعداد و گرافها به شما نشان دادیم که بسامد تجربهی افرادی که در این پژوهش شرکت کردهاند از آزار جنسی در محیط کارشان (در ایران) چگونه بوده است. ترکیب شغلی و جنسی و همچنین تحصیلی پاسخگویان و همچنین نگرش آنان به مسألهی آزار جنسی را مورد بررسی قرار دادیم و البته خاطرنشان کردیم که برای تعمیم دقیق دادن این ارقام به کل جامعهی کسانی که در ایران مشغول کار هستند، لازم داریم تا مخاطبانمان پراکَنش بیشتری داشته باشند. به هر روی آنچه گزارش کردیم اما مشتی بود نمونهی خروار.
آزار جنسی و مسألهی قدرت
در این شماره از سلسله گزارشات مربوط به پژوهش اولیه در بررسی تجربهی آزار جنسی در محیط کار که توسط آکادمی چراغ به انجام رسیده است، در پی آن هستیم که به قدرت و تأثیر آن در آزار جنسی در محیط کار بپردازیم. قدرت، سرمایه، جنسیت و قومیت و جز آن ویژگیهایی هستند که میتوان گفت در همهی جوامع مبنای برخورداری از مزایای اجتماعی قرار میگیرند و در نتیجه پایههایی میشوند برای ایجاد نابرابری. اما بسته به زمینهی اجتماعی، تأثیر هر یک میتواند متفاوت باشد. همهی افراد در یک محیط کاری از قدرت یکسان برخوردار نیستند. عدم توازن در برخورداری از قدرت در محیط کار، یکی از مشخصههای بارز ایجادِ زمینهی قلدری است و در واقع آزار جنسی به طور مستقیم در ارتباط با سواستفاده از قدرت مصداق مییابد. وقتی از مسألهی قدرت صحبت میکنیم باید بدانیم که هر عامل مزیتبخش میتواند بستر ایجاد نابرابری و نتیجتاً عدم توازن در برخورداری از قدرت باشد. فهم وقوع هر نوع خشونت و آزار جنسی بدون درک مفهوم قدرت در زمینهی اجتماعی که در آن رخ میدهد تقریباً گذر از تنگهای ناممکن است. همچنین باید بدانیم که نقش قدرت فقط و فقط به زمینهها و مسألهی وقوع آزار ختم نمیشود بلکه در به سکوت فراخواندن قربانی و آسیبهای پس از آزار نیز بسیار اثرگذار است.
درک وجود سلسلهمراتب قدرت
همانطور که اشاره شد، آزار جنسی رابطهی مستقیم با مفهوم قدرت دارد. درک اینکه در یک محیط کاری روابط قدرت حاکم است و سلسلهمراتب قدرت میتواند زمینه را برای وقوع آزار فراهم کند بسیار مهم است. ۶/۹۳٪ از شرکتکنندگان در پژوهش نسبت به درک این سلسلهمراتب آشنایی داشته و تنها نزدیک به ۷٪ خود را واجد هر نوع قدرت بلامنازع میدانستند (یعنی وجود لایههای قدرت در محیط کاری را نفی کردهاند). بدین معنا که قریب به اتفاق شرکتکنندگان در این پژوهش ضمن اینکه افراد دیگری را در محیط کارشان واجد قدرتی تعیینکنند -حتی بیشتر از خودشان- ارزیابی میکنندِ؛ همچنین به تأثیرگذاری آن واقفند. از این میان اما نسبت میان کسانی که بر اساس اطلاعات زمینهای اخذ شده در آغاز تحقیق در رابطه با وضعیت شغلی، سلسلهمراتب قدرت آنان را واجد اِعمال نظر و قدرت بیشتری در محیط کار قرار میداد (در احساس برخورداری از قدرت) با گروهی که خود را فاقد آن احساس میکردند تقریبا با هم برابر و به نفع گروه اول بود. این بدان معناست که شرکتکنندگان در این پژوهش چه در سلسله مراتب توزیع قدرت در محیط کار واجد سطح بالایی از قدرت باشند و چه سطح پایینی از آن، اما در میزان فراوانی احساس برخورداری / عدم برخورداری از قدرت با کمی اختلاف به یک میزان حس مثبت یا منفی دارند. شاید بتوانیم بگوییم که شرکتکنندگان ما هم به وجود قدرت و هم به عدم توازن در آن آگاهی نسبی و قابل قبولی دارند.
همچنین یافتهها نشان داد که میان واجد قدرت بودن و مورد آزار جنسی کمتر در محیط کار قرار گرفتن رابطهی مستقیم و معناداری وجود دارد. در این پژوهش که فاکتورهایی نظیر بستر آزار، تکرار آزار و فردآزاردیده از منظر برخورداری از قدرت مورد بررسی با احتمال وقوع آزار قرار گرفتند این فرضیه تأیید شد که برخورداری از قدرت بر امکان وقوع آزار جنسی در محیط کار تأثیرگذار است. (با توجه به پراکندگی نامتوازن جنسیت، تأثیر قدرت مبتنی بر جنسیت مورد بازبینی و کاهش اثر قرار گرفت).
میان جنسیت و احتمال گزارش آزار رابطهی مستقیم وجود دارد. به علاوه باید این موضوع مهم را مد نظر قرار دهیم که هیچ یک از مردان آزار را هرگز به هیچ کس حتی نزدیکانشان گزارش نکردهاند. در مقابل افراد متعلق به گروههای رنگینکمانی حاضر در این پژوهش علیرغم وجود امکان آزار مجدد پس از گزارش آن، آن را به محل کار گزارش دادهاند.
همچنین بنا بر آنچه ما از تحلیل دادهها به دست آوردیم، میتوان ادعا کرد که میان تکرار آزار و عدم تمایل به پیگیری و گزارش آزار رابطهی معنادار وجود دارد. یعنی افرادی که تعدد آزار را تجربه کردهاند تمایل کمتری به گزارش دادن یا پیگیری رخداد مبتنی بر آزار و خشونت را دارند.
از دیگرسو میان دایرهی ارتباط و امکان همدلی رابطهی معنادار وجود ندارد -در واقع بدین معناست که لزوماً افرادی که روابط صمیمانهتری دارند همدلی مناسب در هنگام گزارش آزار را دریافت نمیکنند-. شاید این یافته به ما این موضوع را رهنمون شود که به طور مشخص زمینهی اجتماعی تا چه حد در همراهی و برخورد مناسب با آزاردیدگان تأثیر دارد و تا کجا عدم دریافت آموزش مناسب میتواند آزاردیدهها را دچار بحرانهای بیشتر پس از وقوع آزار کند. بر این اساس و از خلال این پژوهش دریافتیم که لزوماً هرچه دایرهی روابط تنگتر باشد به معنی دریافت حمایت بهتر نیست. بر همین پایه فرضیه اولیه ما مبنی بر وجود رابطه میان (احساس) دریافت حمایت موثر و گزارش آزار جنسی به نزدیکان رد شد. شاید بتوان بر همین اساس تحلیل کرد که تأکید هرچه بیشتر بر لزوم مراجعه برای دریافت کمک تخصصی یکی از ارکان پس از وقوع آزار جنسی است که باید آموزش داده شود. (به ویژه که فقط ۴/۱۴٪ ز افرادی که در این پژوهش آزار جنسی را گزارش کردهاند، مراجعه برای کمک تخصصی را نیز گزارش دادهاند).
ویژگیهای محیط کار و مسألهی آزار
یافتههای ما نشان داد که میان وقوع آزار و احساس ناامنیِ وقوع آزار برای دیگری رابطهی مستقیم وجود دارد. در واقع افراد از پسِ وقوع رخداد مبتنی بر آزار جنسی در محل کارشان تقریباً اطمینان دارند که این اتفاق برای دیگران نیز میافتد. این گزینه فرضی ما مبنی بر احساس یکهافتادن قربانی در محیط کار –از منظر تعدد وقوع آزار را- رد کرد اما همچنان این فرض از منظر عدم اطمینان به ساختار برای گزارش وقوع آزار پابرجاست.
یافتهها حاکی از آن است که رابطهای میان فضای کاری بهخصوص و احساس ناامنی از منظر وقوع آزار وجود ندارد. در واقع افراد شرکتکننده در این پژوهش (به عنوان نمایندهی مخاطبان آکادمی چراغ) گمان نمیکنند که وقوع آزار جنسیشان وابسته به زمینهشغلیشان بوده باشد.
همچنین یافتهها نشان میدهد که میان پایگاه اجتماعی-اقتصادی و میزان مقصر دانستن خود در وقوع آزار جنسی از جانب قربانی رابطه وجود دارد. به نظر میرسد لازم است این موضوع از منظر دسترسی به رسانه و آموزش مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد. چونانکه دستاوردهای مقدماتی ما نشان میدهد که برخورداری از آموزش بیشتر و پایگاه شغلی بهتر –قدرت بیشتر- باعث میشود تا افراد در صورت وقوع آزار جنسی خودشان را مقصر ندانند.
همچنانکه در رابطه با واژهی قدرت اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود مبادی رسمی آن است، این سطح از مسألهی قدرت نیز از چشم ما دور نماند. دست پایین مبادی رسمی در برخورداری از سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در کنار عدم کارایی وضعیتی است که در بسیاری از پژوهشها در رابطه با دلیل عدم رجوع قربانیان به مبادی رسمی و عدم پیگیری حقوقی و قضایی آن ذکر میشود. در این تحقیق نیز این موضوع با شدت تأیید شد. در واقع به نظر میرسد که بین تجربهی آزار جنسی در محیط کار و امید به مبادی رسمی (در سطوح میانه و کلان) برای پیگیری قانونی حقوق آزاردیده، رابطهی معکوس وجود دارد .
همچنین میان درخواست تنبیه نیمهسخت و سخت (همچون زندانهای مادامالعمر و مجازاتهای سنگین) و وقوع آزار (داشتن تجربهی مورد آزار واقع شدن) رابطهی مستقیم وجود دارد. بدین معنا که افرادی که تجربهی آزار جنسی را داشتهاند غالباً مجازاتهای سخت را هم برای آزاردیدگان درخواست میکنند. (همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که همچنان جامعه با مجازاتهای سنگین (نظام قضایی تنبیهی) در برابر مجازاتهای اجتماعی (نظام قضایی ترمیمی) همراهتر است.
همانطور که بارها در آکادمی چراغ تأکید کردهایم، وقوع آزار جنسی به طور مستقیم با سطوح مختلف قدرت در ارتباط است. در این بخش از گزارش یافتههای پژوهش بخشی از آنچه در ارتباط با قدرت (در سطوح مختلف) و ارتباط آن با تجربهی وقوع آزار جنسی در میان مشارکتکنندگان در پژوهش به دست آمده بود را با شما در میان گذاشتیم. بخش تکمیلی این یافتهها در آینده میتواند بینش بیشتری به همهی ما نسبت به مسألهی وقوع آزار جنسی و ارتباط آن با مقولههای طرحشده در این گزارش بدهد.
دوره مبارزه با انواع آزار جنسی (ویژه کارمندان) در سایت آکادمی چراغ برای کارمندان و همینطور افرادی که ممکن است در آینده شاغل شوند، طراحی شده است. در این دوره کارمندان با مفهوم آزار جنسی، مصادیق و همینطور طریقه واکنش به آن و حقوق خود آشنا میشوند.