مقدمه
آزار جنسی به هر نوعی از رفتار پیشروندهی ناخواستهی جنسی گفته میشود که به انحاء مختلف ممکن است رخ دهد. در دورههای آگاهیبخشی آکادمی چراغ و مقالههایی که در وبسایت این آکادمی در دسترس هستند به طور کامل در رابطه با چیستی و انواع آزار جنسی توضیح داده شده است.
وقوع آزار جنسی در محیط کار به دلایل مختلفی ممکن است. یکی از مهمترین دلایل این رخداد مسألهی قدرت و توزیع نابرابر آن در محیط کار است. آنچه در رابطه با آزار جنسی مهم است که بدانیم آن است که این واقعه ممکن است بین افرادی با جنسیتهای یکسان یا متفاوت رخ دهد. همچنین آزارگر میتواند میان افرادی در سلسلهمراتب شغلی بالاتر یا از میان همکاران باشد. در بسیاری از تعاریف آزار جنسی در محیط کار، این نکته اهمیت مییابد که لزوماً آزاردیدن در یک محیط کاری نباید مبتنی بر شاغل بودن در آن باشد، بلکه صرف وقوع و نسبتی با آن محیط داشتن در واقع جزء آزارهای جنسی در محیط کار محسوب میشود.
آگاهی از چیستی آزار -به طور عام- و مسایل مربوط به هر محیط در رابطه با آزار جنسی – به طور خاص- میتواند به ما کمک کند تا در صورت بروز هرنوع وضعیت مبتنی بر آزار -برای خودمان یا دیگران- مواجههی بهتری برای جلوگیری، مدیریت وضعیت و پیامدهای آن داشته باشیم.
آنچه گذشت
در دو شمارهی قبلی از سری گزارشهای آکادمی چراغ از یافتههای پژوهش انجامگرفته در راستای بررسی اولیهی وضعیت وقوع آزار جنسی در محیط کار، ضمن ارایهی گزارشی اولیه از ویژگیهای پژوهش و شرکتکنندگان در آن، به ارایهی بخش عمدهای از یافتههایمان پرداختیم. آنچه در دو شمارهی پیشین از سلسلهگزارشاتمان به آن اشاره کردیم شامل بسامد تجربهی آزار جنسی در محیط کار در ایران -در میان شرکتکنندگان در پژوهش که ویژگیهایشان توضیح داده شد-، ویژگیهای اولیه و زمینهای شرکتکنندگان، ترکیب سنی، شغلی، جنسی و … آنها بود. همچنین پس از پرداختن به اطلاعات اولیه در رابطه با شرکتکنندگان و تجربهشان از آزارجنسی به این موضوع پرداختیم که یافتههای ما چه چیزی را میتوانند از نگرش پاسخگویان نسبت به آزار جنسی به ما بگویند.
همچنین به مسألهی آزار جنسی و قدرت از ابعاد گوناگونی پرداختیم. به ویژه از منظر درک وجود سلسلهمراتب قدرت و تأثیر آن در فهم وضعیت آزار. همچنین به ویژگیهای محیطهای کاری تجربه شده و مسألهی آزار نیز پرداختیم. در این قسمت آخر از گزارش یافتهها به یافتههایی اشاره میکنیم که احتمالاً ذیل دستههای پیشین هم قابل بیان بوده و هم نبودهاند. وضعیتهای مرزی که بهتر دانستیم به طوری جداگانه به هر یک بپردازیم.
آیا آزار جنسی در محیط کار فقط شامل آزار کارفرما به کارمند است؟
گزارشها راجع به آزار در محیط کار شامل محیطهای مختلف کاری میشود. به عبارت بهتر جایگاه فرد در محیط کار در حین وقوع آزار جنسی میتواند متفاوت باشد.
با تکیه بر تعاریف و نظرات، ما این وضعیتها را به چند دسته تقسیم کردیم: آزار جنسی محیط کار (در حالی که فرد شاغل بوده یا هست)، آزار جنسی در حین جستجو برای کار، آزار جنسی در محیطهای مستقیماً مرتبط با کار (مانند کنفرانسها یا مهمانیهای کاری)، آزار جنسی بر ارباب رجوع، آزار جنسی حین کارآموزی، آزار جنسی دیگر محیطهای مرتبط. ۱۹٪ افراد در دوران کارآموزی، ۵٫۵ ٪ در محیطهای دیگر، ۹٫۷ ٪ در محیطهای مستقیماً مرتبط، ۱۵٫۵ ٪ به هنگام جستجو برای شغل، ۲٫۶ ٪ در مقام ارباب رجوع و ۴۷٫۷ ٪ در حالی که شاغل بودهاند مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
نکتهی حائز اهمیت اینجاست که ۳۴٫۳ ٪ افرادی که گزارش کردهاند که در محیطهای کاری نامبرده شده مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، آزارشان فقط و فقط به یک مورد ختم نشده است. به عبارت بهتر، ۳۴٫۳ ٪ از کل افرادی که آزار جنسی در محیط کاری را تجربه کردهبودند، فارغ از اینکه در کدام یک از محیطهای ذکر شده در بالا مورد آزار واقع شده باشند، اعلام کردهاند که در همان محیط باز هم همان آزارگر یا آزارگری دیگر آنان را مورد آزار جنسی قرار داده است. در واقع این افراد در وضعیتی یکسان یا ترکیبی از موارد گفته شده مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
کارآموزی و جستجو برای کار دو موردی است که -پس از آزار جنسی در حین شاغل بودن– بیشترین فراوانی در آزار جنسی در محیط کار در ترکیب با دیگر متغیرها را داراست. به این معناست که از مقایسهی پاسخها دریافتیم که نه تنها آزار جنسی در هنگام جستجو برای کار و کارآموزی رتبههای دوم و سوم فراوانی آزار را دارا هستند، بلکه دریافتیم که از میان آن ۳۴٫۳ ٪ افرادی که تکرار آزار را گزارش کردهاند، غیر از آزار جنسی در محیطهای مختلف نام برده شده، برای چیزی بیش از ۲۳ درصدشان در یکی از این دو مورد -یا هردوی آن- آزار جنسی رخ داده است. همین موضوع میتواند به ما در تبیین این نظر کمک کند که فرودستی در برخورداری از قدرت سلسلهمراتبی در محیط کار میتواند زمینهساز وقوع آزار جنسی باشد.
آزار جنسی و مسألهی جنسیت
همانطور که در آغاز این متن گفته شد، آزارگر میتواند واجد هر هویت جنسی/جنسیتی باشد. فراوانیها به معنای برچسب آزارگر زدن به جنس فیزیولوژیک یا جنسیتها نیست، بلکه به معنای آن است که به ما امکان میدهد تا با بررسی ویژگیهای هر زمینهی اجتماعی مورد بررسی و ویژگیهای ساختاری، به ساز و کار توزیع قدرت و اعمال قدرت نابرابر – و عناصر دخیل دیگر در وقوع آزار جنسی پی ببریم.
در این پژوهش و با بررسی یافتهها در یافتیم که در مورد جنسیت آزاردهندهها، میتوان گفت که بیش از ۹۰٪ آزاردهندهها مردان گزارش شدهاند. البته این بدان معنا نیست که زنان یا دیگر گروههای جنسی/جنسیتی نمیتوانند آزارگر باشند. نگاهی به پاسخها به ما نشان داد که درصد کمی (کمتر از ۳٪ ) از زنان نیز به عنوان آزارگرانشان نام بردهاند. همچنین مردان و افراد با هویت جنسی غیر از زن/مرد زنان، مردان و دیگر گروههای جنسی/جنسیتی را در گروه آزارگرانشان قرار دادهاند. نکتهی حائز اهمیت آن است که تنوع جنسیتی آزارگران در میان مردان و گروههای اقلیت جنسی/جنسیتی که به ما اطلاع دادهاند که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند از زنان بالاتر است. (یعنی زنان بیشتر از جانب مردان مورد آزار واقع میشدهاند تا از جانب زنان یا اقلیتهای جنسی/جنسیتی).
دلایل عمدهای را میتوان در رابطه با وقوع بیشتر آزار جنسی از جانب مردان ذکر کرد. بیش و پیش از هرچیز این مسأله به توزیع نامتوازن قدرت در دست مردان بازمیگردد. آزار جنسی بیش از آنکه به لذت جنسی مرتبط شود، مربوط به اعمال قدرت است. از آنجا که در ساختار اجتماعی تقریباً همهی جوامعی که ما میشناسیم مردان اجتماعاً از قدرت بیشتری برخوردارند، نتیجتاً امکان اعمال آن را نیز بیشتر میبینند. در واقع در یک ساختار نابرابر، گروهی که واجد قدرت ساختاری بیشتری است بدون ترس از عواقب عملش دست به آزار میزند. از دیگرسو در موارد زیادی آزاردیدگی از جانب مردان گزارش نمیشود. در ساز و کاری که مرد به عنوان تعیینکننده و اصطلاحا فاعل در عمل جنسی شناخته میشود، مورد آزار جنسی قرار گرفتن به معنای آن است که او قدرتش را از دست داده است.
این آزاردیدگی اگر از جانب هرکدام از سه گروه مردان، زنان یا گروههایی با هویت جنسیتی متفاوت از زن/مرد باشد به لحاظ روانی و اجتماعی میتواند پیامدهای بسیاری برای فرد به بار بیاورد. از طرفی دیگر، زنان لزوماً از طرف مردان مورد آزار واقع نمیشوند. آزار جنسی از جانب همجنسان را باید از جمله آزارهایی دانست که به دلایل متعدد به سختی گزارش میشود. به ویژه در جوامعی که ممکن است فرد در صورت افشای چنین شرایطی برچسب داشتن روابط همجنسخواهانه -با نگاهی قضاوتگرانه و مبتنی بر گناه و نابهنجاری بخورد-. همچنین بسیاری از افراد با هویت جنسیتی غیر از زن/مرد، به واسطهی به رسمیت شناخته نشدن هویتشان از جانب جامعه، مورد آزار قرار گرفتنشان نیز به رسمیت شناخته نمیشود. از همین رو نه تنها ممکن است از بیم آزار بیشتر یا پیامدهای آشکارسازی هویتشان، گزارش نکنند، بلکه گاهی به جهت حفاظت درونگروهی نیز ممکن است از گزارش آزار چشم بپوشند.
مسألهی تکرار
تکرار آزار جنسی دو وجه دارد. یکی تعدد آزارگران یا موارد آزار برای فرد آزاردیده و دیگری تعدد آزار دیدگان. نزدیک به ۷۱٪ پاسخگویانی که قربانی آزار جنسی در محیط کارشان شدهاند تأیید کردهاند که بیش از یک بار در محیط کاریشان مورد آزار جنسی واقع شدهاند. ۲۹٪ مابقی گفتهاند که همان یک بار بودهاست. از میان کسانی که آزار جنسی برایشان بیش از یک بار تکرار شده است،۴۲٪ ابراز کردهاند که یک آزارگر در طول زمان آزار جنسیاش را تکرار کرده است اما ۵۸٪ از ایشان در موارد مختلف توسط آزارگران مختلف مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفتهاند.
به طور تقریبی میتوان گفت که ۸۰٪ افرادی که مورد آزار جنسی در محیط کار قرار گرفتهاند در میان شرکتکنندگان این پژوهش ابراز کردهاند که مطمئنند که تنها کسانی نیستند که در محل کارشان مورد آزار جنسی قرار میگیرند. ۸٪ از آنان در این موضوع شک داشته و ۱۲٪ مطمئن بودند که فقط آنها مورد آزار قرار گرفتهاند.
همچنین ۴۲٫۸ ٪ از قربانیان آزار معتقدند که در ساز و کاری که حضور دارند بیش از یک نفر/گروه آزارگر وجود دارد، ۲۵٫۶٪ معتقدند تنها همان کسی/کسانی که آزارشان دادهاند، نسبت به دیگران نیز به این عمل دست میزنند و ۳۱٫۶ ٪ معتقدند که نمیتوانند از این که یک فرد/گروه است یا فرد/گروههای بیشتری هستند با قطعیت نظر دهند.
گزارش دادن و دریافت حمایت
بخش بزرگی از اینکه آزاردیده بتواند رخدادی که اتفاق افتاده را گزارش کند، به این بستگی دارد که تا کجا اطرافیان و جامعهاش را واجد این پذیرش که چنین اتفاقی افتاده میبیند؛ و همچنین تا چه حد مطمین است که حمایت دریافت میکند -چه از ساختار رسمی و چه از ساختار غیر رسمی-در این پژوهش متوجه شدیم که ۶۴ ٪ از افرادی که مورد آزار واقع شدهاند برای دست کم یک نفر از نزدیکانشان حادثه را تعریف کردهاند؛ اما در برابر آن ۳۶٪ وجود دارند که هرگز به هیچ کس هیچ چیزی نگفتهاند.
هیچ کدام از مردان شرکتکننده و مورد آزار واقعشده در تحقیق هرگز موضوع را برای هیچ کس تعریف نکردهاند.
در این میان تنها ۱۶٫۳ ٪ از کل آزاردیدگان در محیط کار، محل کارشان را در جریان وقوع آزار قرار دادهاند. همچنین از میان کسانی نیز که محل کارشان را در جریان وقوع آزار گذاشتهاند، با اغماض میتوان گفت تنها نزدیک به ۱۰٪ از آنها حمایت و برخوردی که انتظار داشتهاند را دریافت کردهاند.
همچنین از آنجا که بخشی از گزارش آزار به مبادی رسمی باز میگردد، به نظر میرسد که عدم اعتماد، دسترسی یا آگاهی نسبت به مبادی رسمی و قضایی به گونهای است که موجب شده تا نهایتاً تنها ۴٫۵ ٪ از کسانی که از میان شرکتکنندگان این پژوهش مورد آزار جنسی واقع شدهاند ، ابراز داشتهاند که قضیه را مورد پیگیری حقوقی قرار دادهاند.
در پایان
در پایان باید گفت که غالب افراد حتی اگر موردِ یک بار آزار جنسی قرار گرفته باشند؛ اما این آزار ممکن است ابعادی از آزارهای متفاوت جنسی را داشته باشد. بیشتر کسانی که آزار جنسی را تجربه کردهاند فقط و فقط یک نوع از آزار را تجربه نکردهاند. در رابطه با نوع آزار، کسانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتن را در این پژوهش اذعان داشتهاند که تجربه کردهاند، گسترهای از انواع آزار (کلامی، رفتاری، غیر کلامی و دیداری) را در ترکیب با هم گزارش دادهاند. اگر بخواهیم یک دستهبندی کلی از این گزارشها ارایه دهیم تنها درصد کمی از آزارهای جنسی به تجاوز در معنای دقیق آن ختم شده است (حدود ۲٫۴%)؛ و در واقع ۱۶٫۶ ٪ از آزارها تنها شامل یکی از انواع آزار بوده و چیزی در حدود ۸۱ ٪ از افرادی که مورد آزار جنسی واقع شدهاند، در واقع آزارهای مختلفی را در لحظه یا در طول زمان تجربه کردهاند.
این موضوع میتواند نقطهی حیاتی برایمان در رابطه با آگاهیبخشی راجع به آزار جنسی باشد: هر آزار جنسی لزوماً تجاوز نیست؛ اما این به معنای گرانبار نبودن آزارهای جنسی غیر از تجاوز نیز نیست.
برای آگاهی از نحوه مقابله با آزارهای جنسی در محیط کار به مبارزه با انواع آزار جنسی (ویژه صاحبان مشاغل و مدیران) مراجعه نمایید.