برچسب انحراف زدن به قربانی به مثابهی یکی از رویههای قربانینکوهی
مقدمه
در این مقاله به مسأله ی مهم قربانینکوهی فقط بازخواست قربانی نیست! می پردازیم، تجربهی آزار جنسی، در محیط کار یا هر جای دیگر، تجربهای به شدت آزاردهنده و درگیر کننده است.
همهی ما به خوبی واقفیم که تا کجا چنین تجربهای ممکن است زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از مهمترین روالهای آزاردهنده برای هر آزاردیده، به طور قطع، مورد نکوهش قرار گرفتن است. در موارد بسیاری اولین سطوح قربانینکوهی که فرد بعد از گزارش وقوع آزار با آن مواجه میشود بازخواست شدن از چرایی حضورش در آن موقعیت است. به احتمال زیاد اگر چنین وضعیتی را از نزدیک مشاهده نکرده باشیم، بارها روایتهایش را شنیدهایم: شرایطی که در آن افراد بیش از آن که عملِ آزارگر را تقبیح کنند، دست به قضاوت فرد آزاردیده با عباراتی از این دست میزنند: چرا اونجا بود اصلاً؟ خب هر کی اگه اونجا بود این بلا سرش میومد… و بیشمار جملات از این دست. آنچه مایهی امیدواریست آگاهیِ نسبیِ بسیاری از ما نسبت به این سطح از فرآیندِ قربانینکوهی است.
از خلال آگاهیبخشیِ مداوم فعالان در حوزههای مختلف و شکلگیری و پخش شدن روایتهای جنبشهایی نظیر «من-هم»، امروز بسیاری از ما میدانیم که چرا به کار بردن چنین عباراتی نکوهش قربانی نام دارد و به چه دلیل روندی نابهجاست. اما باید بدانیم دامنهی این وضعیت گسترده است و عدم آگاهی نسبت به آن میتواند همچنان ما را در دام سرزنش قربانیان آزار جنسی بیندازد. از مهمترین وجوه این فرآیند، برچسب زدن به آزاردیده بر اساس ظاهر، سطح آزار،جنسیت، روایت و یا گرایش جنسی است. به ویژه که غالباً برچسبزنی در چنین وضعیتی همراه با بار ارزشی است. بدین معنا که عموماً آزاردیده با برچسب منحرف روبرو میشود. ما باید بدانیم که قرار دادن آزاردیده در موضع برچسبخورده، میتواند تروماهای جدیدی برای او ایجاد کند که عواقب و پیامدهای آزارجنسی را برای او مضاعف کند. پس با رفتار خود بر رنج قربانیان نیفزاییم.
برچسبزنی و اعتبارزدایی از آزاردیده
همانطور که پیشتر گفتهایم، فاکتورهایی نظیر ظاهر فرد آزاردیده، میزان آزاری که با آن مواجه شده است، روایتی از رخداد آزار داده و همچنین جنسیت و گرایش جنسی او میتواند همه و همه دستمایهای برای برچسبزنی باشد. اما پیش از آنکه به این فرآیندها به صورت اجمالی بپردازیم، خود برچسبزنی را نیز تعریفی گذرا میکنیم.
(اگرچه میدانیم که هم خود عبارت گویاست و هم بر اثر تکرار آن در متون مختلف احتمالاً با آن آشنایی دارید). آن چیزی که ما از آن به برچسب زدن به فرد آزاردیده یاد میکنیم، درواقع فرآیندی است که طی آن فرهنگ مردسالار از خلال تقلیل، تحقیر و بیاعتبار کردن فرد به او انگ میچسباند و او را عملاً در موقعیت فرودست قرارداده یا موقعیت فرودستش را تعمیق و تحکیم میکند. (شاید این کلمات و تعاریف کمی برایمان گنگ به نظر برسد اما مطمئناً هنگامی که از رهرو مصادیق توضیح داده شوند با آنها آشنایی داریم). در واقع برچسب یکی از آن راهکارهایی است که فرهنگ مردسالار برای ابقای قدرت خشونتآمیز خود به کار میگیرد. طریقهای که بتواند از خلال آن فردِ آزاردیده را -که نه فقط مورد خشونت یک یا چند فرد، که عملاً تحت خشونت ساختار هم قرار گرفته است- به سکوت بیشتر وا دارد، قدرت خود را ابقا کند و از روایتهای بیشتر و تزلزل قدرتش جلوگیری کند.
ساختار مردسالار با برچسبزنی به آزاردیده نه فقط او را در جایگاه فرودست تثبیت میکند که از او در همان جایگاهی که هست اعتبارزدایی میکند. اما سخن تئوریک از اینکه چگونه این اتفاق میافتد بسیار گفته شده، در اینجا ما میخواهیم از خلال مثالها و موقعیتها این برچسبزنیها را بیشتر مورد بحث و تأمل قرار دهیم.
جنسیت
زمانی که حرف از مردسالاری و برچسبزنی میشود اولین مثالهایی که به ذهن ما میرسد ممکن است راجع به زنان باشد. اما پیش از آن که هر تحلیلی بخواهیم ارایه دهیم، از شما میخواهیم که به مثال های زیر نگاهی بندازید:
- ب سرکارگر مسئول در یکی از خطوط تولید یک کارخانهی تولید الیاف مصنوعی است. او پس از اینکه چندین بار درخواستهای جنسی یکی از همکارانش را رد میکند، نهایتاً با آزار جنسی فیزیکی (لمس بدون رضایت) از جانب او مواجه میشود. از آنجا که او به وجود دوربینها در محوطهی کاری آگاه است و این اتفاق جلوی چشم شاهدانی رخ داده، وضعیت را گزارش میکند. غیر از آنکه با تمسخر به جای پیگیری وضع به وجود آمده مواجه شود، از فردای آن روز وضعیت برایش عجیب و غریب هم میشود. او این بار شاهد پچپچها و صحبتهایی است که به گوشش هم میرسد. حرفهایی که به او برچسب انحراف میزنند. برچسب هایی که به طور مشخص نه تنها او را مقصر جلوه میدهد، با گرایش جنسی او هم خوان نیست و برایش آزاردهنده است، بلکه واجد تحقیرهایی در فضای جنسیتزدهی محیط کاری کاملاً مردانه هم میشود.
در اینجا به نظر میرسد که کسی منکر وقوع رخداد آزاردهنده نیست، بلکه به واسطهی جنسیت ب، یعنی هویتیابی او با مرد بودنش، او با برچسبهایی مواجه شده که در راستای تحکیم برخی عقاید قالبی جنسی مردسالارانه و تحقیر او هستند. در واقع او اکنون نه تنها با مسألهی آزار مواجه است، که با برچسبهایی که پس از گزارش آزار هم به او زده شده مواجه است.
- غ اصطلاحاْ همبنیانگذار یک استارتاپ است. او پیش از این با دو استارتاپ دیگر در زمینهی تخصصی خودش همکاری داشته و از اینکه فضای حاکم بر مشاغل جدید فضایی بیشتر مبتنی بر برابری است احساس مطلوبی داشته است. همین باعث میشود تا به عنوان یک فرد لزبین در محیط کاریاش برونآیی کند. به نظر میرسد که همه این موضوع را پذیرفته باشند اما وقتی در یک همایش او توسط یکی از تیم تدارکات آن همایش مورد آزار جنسی قرار میگیرد، همه چیز برایش فرق میکند. زمانی که میخواهد آزار را گزارش کند توسط همگروهیهایش به واسطهی هویت جنسی/جنسیتیاش از این کار باز داشته میشود. همه چیز اما به همین جا ختم نمیشود. بعدها او مستقیماً و به واسطه با این برچسب مواجه میشود که گویا اساساً او به واسطهی لزبین بودنش مورد آزار قرار گرفته است. ویژگیای که اگرچه آزارگر از آن بیاطلاع بوده است، اما برچسبزنندهها بر این اعتقاد بودند که لزبین بودنش او را واجد رفتارهایی کرده که به آزارگرها سیگنال امکان آزار رساندن داده است!
در اینجا شاهدیم که نظم مردسالاری که تنها قایل به دوگانهی زن / مرد است، با خلق عقاید قالبی پیرامون هر هویت جنسی / جنسیتی که در این دوگانه و استانداردهای مد نظرش نگنجد میپردازد. عقایدی که هیچ پشتوانهی مستدلی ندارند و پیروان آنها به واسطهی تعلق به گفتمان مردسالارانه حتی خودشان را از ارایهی هر نوع استدلال نیز بی نیاز میبینند. عقایدی بدیهی انگاشته شده که هر موقعیتی غیر از دوگانهی زم/مرد را موقعیتی منحرفانه میانگارد و مستحق هر نوعی از مجازات. برچسب منحرفانهای که غ با آن مواجه میشود نیز در واقع بخشی از این مجازات اجتماعی است.
- ک برگزارکنندهی یک دورهی آموزش آنلاین کسب و کار است. او اگرچه دورهاش را مجازی برگزار میکند اما باید در موسسهای که از آن طریق دوره برگزار میکند هنگام برگزاری کلاس حضور داشته باشد. او به طور پیوسته توسط یکی از شرکتکنندگان دورهاش مورد آزار جنسی مجازی واقع میشود. این شرکتکننده برای او در شبکههای اجتماعی مختلف تصاویر برهنه ارسال میکند. اگرچه ک میتواند این موضوع را از طریق پلیس پیگیری کند اما بابت اعتبار موسسه بر حذر داشته میشود. نهایتاً زمانی که نسبت به عدم پیگیری این روند به موسسه اعتراض میکند با این برچسب مواجه میشود که مطمئناً رفتار نادرست یک طرفه نبوده و این شرکتکننده حتماً سیگنالهایی از خود آموزگار دریافت کرده که به خودش اجازه داده است تا تصاویر برهنه برایش ارسال کند. او میگوید مدیر آموزشگاه به او گفته است هیچ مردی در چنین جایگاهی تا از یک زن تحصیلکرده رفتارهایی که بیانگر رضایت و لاس زدن باشد نبیند، چنین تصاویری ارسال نمیکند. در واقع ک نه تنها حمایت نشد بلکه برچسب انحراف خورد.
در اینجا میبینیم که ک به واسطهی زن بودن مورد این اتهام همیشگی قرار دارد که گویا اغوا کنندهای ابدی است. انگار اگر رفتار مبتنی بر آزار و انحرافی هم رخ داده باشد، آن کسی که انحراف را رقم میزند کسی جز فرد آزاردیده نیست. برچسب انحراف زدن به افراد به خصوص زنان یکی از رویههای ساختار مردسالار برای شانه خالی کردن از اتهام و یا مسئولیت در هنگام وقوع آزار جنسی است. چنین وضعیتی نه تنها که ریشهدارترین و متداولترین نوع برچسبزنی است، که رد پایی از آن در انواع دیگر برچسبزنی نیز دیده میشود.
در دوره مبارزه با انواع آزار جنسی (ویژه عمومی) سایت آکادمی چراغ به منظور بالا بردن آگاهی عمومی برای عموم مردم طراحی شده است تا بتوانند نه تنها اگر مورد آزار قرار گرفتند، بلکه به عنوان شاهد آزار نیز با آگاهی و به دور از قربانینکوهی واکنش نشان دهند.